عقده‏ هاى قاعده‏ اى (Basal Ganglia)

با توجه به نقش مهم عقده های قاعده ای در کنترل حرکتی(Motor Control),در این پست به طور مختصر به اهمیت این بخش از سیستم عصبی مرکزی(CNS)اشاره خواهم کرد.

عقده هاى قاعده ا ى(B.G)از پنج هسته بزرگ تحت كورتكسى و كاملاً مرتبط به هم تشكيل شده اند كه عبارتند از: هسته كوديت، پوتامن، گلوبوس پاليدوس(پاليدوم)، هسته ساب تالاميك و جسم سياه (Substantia Nigra) كه همگى در كنترل حركت(Motor Control)شركت می كنند. اين هسته ها به طور مستقيم پيام به نخاع نمی فرستند و يا پيام مستقيم ازنخاع دريافت نمی كنند. پيامهاى اوليه شان را از كورتكس مغزى دريافت کرده و پيامهاى خروجی شان را از طريق تالاموس به نواحى مختلف كورتكس مانند ناحيه پيش پيشانى، پيش حركتى و حركتى می فرستند.

بيماري هايى كه عقده هاى قاعده اى را درگير می كنند انواع ويژه اى از اختلالات حركتى را به وجود می آورند كه شامل لرزش (Tremor) و ساير حركات غيرارادى ازقبيل اختلال يا كندى حركت بدون فلج، تغيير در تون عضلانى و پوسچر است.

دو عقده كوديت و پوتامن با همديگر، استرياتوم ناميده می شوند. تقريبا تمامى ارتباطات آورانها به عقده هاى قاعده اى در استرياتوم ختم می شوند كه آوران اصلى از كورتكس مغزى می باشد(Cote and Crutcher 1991). جسم سياه از دو ناحيه تشكيل شده است كه يكى ناحيه كم رنگ قدامى (قسمت مشبك) و يك ناحيه پيگمانته خلفى (قسمت متراكم) است.

گلوبوس پاليدوس همراه قسمت مشبك جسم سياه، هسته هاى خروجى اصلى عقده هاى قاعده اى (B.G) را تشكيل می دهند، كه راههاى خروجى آنها به سه هسته در تالاموس و از آنجا به كورتكس پيش پيشانى، پيش حركتى، ناحيه حركتى تكميلى(SMA or Supplementary Motor Area) و كورتكس حركتى می روند.

نقش عقده هاى قاعده ای(B.G)

اكنون از اطلاعات آناتوميكى روشن شده است كه جزء حركتى عقده هاى قاعده ا ى درون يك مدار يا حلقه اى جاى گرفته است كه منشأ آن در كورتكس حسى- حركتى و انتهاى آن در ناحيه حركتى تكميلى (SMA) و حركتى اوليه می باشد. تصور می شود كه عقده هاى قاعده اى (B.G) در سطوح بالايى از كنترل حركتى نقش دارند كه به عنوان مثال می توانيم به طراحى، برنامه ريزى و اجراى عملكردهاى حركتى پيچيده اشاره كنيم.

شکل زیر بخش های مهم سیستم عصبی-مرکزی(مغز و نخاع)را که در فرآیندهای حرکت(Movement)نقش دارند به صورت جالبی نشان می دهد و درک چنین ارتباطات حلقوی جهت شناخت علم کنترل حرکت به ویژه برای کارشناسان توانبخشی بسیار مهم است:

مطالعات ديگر، نقش عقده هاى قاعده اى را در پردازش اطلاعات حس عمقی(Proprioceptive) و همچنين وجود اختلال پردازش حسى در بيماران پاركينسون بررسى ومطرح كردند. Crutcher و Delong در سال ۱۹۸۹ دريافتند كه فعاليت نورونى در پوتامن به ميزان قابل توجهى وابسته به جهت حركت اندام است تا فعاليت عضلانى.
بررسي هاى به عمل آمده نشان می دهد كه عقده هاى قاعده اى
(B.G) به حس عمقى و جهت حركت حساس هستند و اين پيامها احتمالاً در كنترل پيشرفت حركت مرتبا استفاده می شوند.

روشن شده است كه ناحيه حركتى تكميلى (SMA) و عقده هاى قاعده اى (B.G) ممكن است با هم در توالى هاى حركتى قابل پيش بينى و آموخته شده نقش داشته باشند. براساس پيامهاى ورودى بيشمارى كه تقريبا از تمامى نواحى كورتكس مغزى به عقده هاى قاعده اى می روند، تصور می شود كه عقده هاى قاعده اى همچنين در بسيارى از اعمال ديگر علاوه بر كنترل حركتى نقش داشته باشند.

ضايعه عقده هاى قاعده اى(B.G)

اختلالات حركتى ناشى از ضايعات مربوط به عقده هاى قاعده اى، يا باعث حركات بيش از اندازه يا حركات كاهش يافته می شود(Wichmann and Delong  1993). يك مشكل اساسى جهت فهم چگونگى اختلال در عملكرد عقده هاى قاعده اى كه ممكن است منجر به تشديد حركات (مثلاً بيمارى هانتينگتون) يا كاهش حركات مانند بيمارى پاركينسون شود، از طريق يافته هايى عنوان شده كه در آن دو مسير، اثرات استرياتال را بر فعاليت نورونهاى تالاموكورتيكال اعمال می كنند:
اول مسير مستقيم كه تمايل به تسهيل رفتار حركتى دارد و دوم مسير غيرمستقيم كه فعاليت حركتى را كم می كند
(Goldman-Rakic and Selemon 1990).

حركات غيرارادى بيش از اندازه با لرزش (ريتميك، نوسانى)، آتتوز (حركات پيچ و تابدار)، كُره (حركات ناگهانى عضلات اندامها و صورت) و باليسموس (حركات تابدار خش اندامها) مشخص می شوند. حركات كاهش يافته با ديستونى (موجب وضعيت ثابت و دائمى بدن می شود كه می تواند نهايتا به تغيير شكل بدن منجرشود) و كندى و عدم حركت بدون فلج مشخص می شوند.

بيمارى پاركينسون شايعترين بيمارى است كه عقده هاى قاعده اى را گرفتارمی سازد. اين بيمارى، بيمارى دژنراتيو عقده هاى قاعده اى بوده و اختلالات حركتى اساسا از يك نقص مسير دوپامينرژيكى كه جسم سياه را به استرياتوم (پوتامن و كوديت) وصل می كند، ناشى می شود. نقايص حركتى اوليه را می توان به دژنراسيون اوليه سلولهاى سازنده دوپامين در جسم سياه نسبت داد. در مراحل بعد، پيشرفت بيمارى به صورت اختلال حركتى، اختلال سيستم اتونوميك و نيز مشكل ذهنى می باشد كه نشان دهنده تخريب مكانيزمهاى گيرنده استرياتال هستند(جهت اطلاعات بیشتر درباره بیماری پارکینسون اینجا)

منبع:

از کتاب ساختار و عملکرد سیستم عصبی-عضلانی به ترجمه و تدوین نویسنده وبلاگ(فیزیوتراپیست ابراهیم برزکار).چاپ فجر.بهار ۱۳۸۵

منابع (References):

Janet H. Carr & Roberta B. Shepherd/ Neurological Rehabilitation:Optimizing Motor Performance; 1999

 Crutcher & Delong/ Single Cell Studies of the Primate putamen
Exp Brain Res: Vol 53; 1989.

Erin E Jobst et al/ Sensory Perception in Parkinson Disease: Arch
Neurol/ Vol 54, Apr; 1997.

- قاضى جهانى، بهرام ترجمه مبانى طب سسيل، بيماريهاى مغز و
اعصاب. مركز نشر اشارت.

-http://scienceblogs.com/

-http://thalamus.wustl.edu/

-http://thebrain.mcgill.ca/

طبقه بندی مطالب وبلاگ فیزیوتراپی

مقالات فیزیوتراپی 

اخبار کنگره ها و سمینارهای فیزیوتراپی 

مهمترین اخبار دکترای حرفه ای فیزیوتراپی

مقالات استخوان شناسی

مقالات آناتومی اندام فوقانی 

مقالات آناتومی اندام تحتانی

مقالات آناتومی ستون فقرات 

مقالات حرکت شناسی (کینزیولوژی)

مقالات سیستم عضلانی-اسکلتی، بیماری ها و اختلالات مربوطه

مقالات شکستگی استخوانها و جراحی های ارتوپدی

مقاله های دستگاه عصبی مرکزی و محیطی (CNS & PNS)

مقالات سیستم عصبی، بیماریها و اختلالات مربوطه

مقالات سیستم تنفسی، بیماریها و اختلالات مربوطه

مقاله های سیستم حسی، درد و موضوعات آن

مقالات سیستم عروقی، بیماریها و اختلالات مربوطه

مطالب و موضوعات متفرقه (مقالاتی درباره فشار خون، دیابت، بیوفیزیک، رادیولوژی،فیزیولوژی و تست خون، برخی از بیماری ها و...)

 

مخچه (Cerebellum)-قسمت دوم(علایم و اختلالات)

 اختلالات بالينى مخچه

بيماريهاى مهم مخچه اى از نظر بالينى عموما ناشى از تومورها و مالتيپل اسكلروزيس (M.S) و در موارد با شيوع كمتر ناشى از بيمارى عروقى، مسموميت مزمن الكلى يا مسموميت با ساير داروها، مسموميت با فلزات سنگين يا دژنرسانس ارثى مخچه اى می باشند. اختلال عمومى عملكرد مخچه در مسموميت حاد الكلى، به صورت تلوتلو خوردن، ژستها و حركات غيرماهرانه و نامتعادل و گفتارنامعلوم مشخص می شود.

اصولاً تمام ضايعات يا اختلالات مخچه موجب غيرطبيعى شدن حركات در همان طرف بدن نسبت به محل اختلال مخچه می گردند. دليل اين امر آن است كه تقريبا تمام راههاى عصبى كه اطلاعات حسى را به مخچه منتقل می كنند و به ويژه راه نخاعى- مخچه اى خلفى تقاطع پيدا نمی كنند در حالى كه تمام راههايى كه به طور دو طرفه بين قشر مغز و مخچه كشيده شده اند به همان روشى كه راه هرمی به طرف متقابل محيط بدن می رود تقاطع پيدا كرده و به طرف مقابل می روند.

صفت مهم دوم اختلالات بالينى مخچه اين است كه انهدام قسمتهاى كوچكى از مخچه به ندرت موجب بروز اختلال قابل كشفى در اعمال حركتى می شود. در واقع، چندين ماه بعد از برداشتن نيمى از قشر مخچه، در صورتى كه هسته هاى عمقى مخچه همراه با قشر آن برداشته نشده باشند، اعمال حركتى تا زمانى كه حيوان تمام حركات خود را با آهستگى بسيار انجام دهد كاملاً طبيعى به نظر می رسند. به اين ترتيب، ملاحظه می شود كه نواحى باقيمانده سيستم كنترل حركتى(Motor Control System)قادرند تا حد فوق العاده زيادى فقدان قسمتهاى حذف شده مخچه را جبران كنند.

در شکل زیر مهمترین قسمت های سیستم عصبی مرکزی(CNS)که در کنترل حرکت(Motor Control)نقش دارند نشان داده شده است:

براى ايجاد اختلال شديد و مداوم عمل مخچه، هسته هاى عمقى مخچه يعنى هسته هاى دندانه دار، بينابينى و فاستيژيال نيز بايد علاوه بر قشر مخچه دچار ضايعه شوند.

پايه نوروآناتوميك اختلال عمل مخچه شامل موارد زير است:

1- اختلالات بعد از آسيب به آركى سربلوم: بعد از آسيب به اين ناحيه، يعنى فلوكولوندولر، بيمار اختلالات حركتى-وضعيتى و مشکلات حفظ تعادل را نشان می دهد.عضلات محورى به طور دو طرفه تحت تأثير قرار می گيرند.

تظاهرات بالينى به قرار زير است:

الف- هنگام ايستادن، بيمار ناآرام است و نوسان دارد.

ب- هنگام راه رفتن می لرزد و تمايل به افتادن دارد (به يك طرف يا عقب)، مانند فرد مشروب خورده قدمها را بلند، جهشى و ناموزون برمی دارد.

ج- تون عضلانى تغييرى نمی كند.

د- موجب نيستاگموس و گاهى سرگيجه با منشأ مخچه اى می شود.

2- اختلال پس از آسيب به پالئوسربلوم: آسيب به اين ناحيه، مشکلاتی در اعمال هماهنگ و مشابه ايجاد می شود، همانند آن چيزى كه در اثر آسيب مخچه جديد هم ديده می شود.

3- اختلالات بعد از آسيب به نئوسربلوم: بعد از آسيب به نئوسربلوم يعنى
نيمكره هاى مخچه اى و هسته دنتيت، حركات ارادى مهارتى تغيير می كنند.

تظاهرات بالينى عبارتند از:

الف- تون عضلانى كاهش می يابد. عضلات هيپوتونيك هستند و شل بوده و زود خسته می شوند.

ب- رفلكسهاى تاندونى عمقى آهسته اند؛ وقتى كه جهش زانو انجام می شود،

ساق پا به صورت يك پاندول نوسان می كند.

ج- اختلال در حركات هماهنگ به وجود می آيد كه به آن Asynergia گفته می شود،اين حالت به وسيله علائم زير مشخص می شود:

Iناتوانى در تعيين فواصل كه به آن Dysmetria می گويند. به عنوان مثال بيمار قادر نيست انگشت يك دستش را با دست ديگرش لمس كند و در عوض دست ديگر از آن انگشت می گذرد (Pastpointing).

IIوقتى بيمار بازويش را در مقابل مقاومت آزمونگر خم می كند ناگهان مقاومت برداشته شود، خم شدن ادامه يافته و دست بيمار به صورت يا سينه اش بر خورد می كند. به اين پديده، پديده برگشت(Rebound Phenomenon) گفته می شود.

IIIناتوانى در انجام حركات متوالى (ديس ديادوكوكينزى): در اين حالت حركات نمی تواند با يك روش منظم به طور پى در پى به وجود آيند. اين موضوع را می توان به آسانى در بيمار مبتلا به آسيب مخچه با وادار كردن شخص به چرخاندن سريع ساعد به خارج و داخل نشان داد. شخص در جريان اين عمل به سرعت ساعد خود را گم می كند و نمی داند كه ساعد در جريان هر مرحله از حركت در چه وضعى قرار دارد. در نتيجه، به جاى حركت هماهنگ طبيعى به طرف داخل و خارج، يك سرى حركات ناهماهنگ به وجود می آيد.

IVهنگام انجام يك حركت ارادى، لرزشى در دست وجود خواهد داشت كه Intention Tremor ناميده می شود.

Vناهماهنگى عمل عضلات ارادى كه به آن آتاكسى گفته می شود. اگر از بيمار خواسته شود كه پاهايش را به هم چسبانده و بايستد، او قادر به انجام اين كار خواهد بود ولى اگر از او خواسته شود تا راه برود، بيمار مداوم به اين طرف و آن طرف می رود و دائما در حال افتادن است. اين حالت به دليل تأثير پذيرفتن عضلات محورى و كمربند شانه اى و لگنى است.

VIاختلال در حركات چشم به صورت نيستاگموس وجود دارد و اين حالت زمانى به وجود می آيد كه بيمار به طور خميده به طرف آسيب ديده نگاه می كند.

VIIاختلال در تكلم يا ديزآرترى: اختلال در تكلم به صورت صحبت كردن آهسته، يكنواخت و مبهم است. واژه ها به صورت انفجارى با سيلابهاى مجزا بيان می شوند و اين به علت ناهماهنگى عضلات تنفسى و حنجره اى است.

VIIIدرشت نويسى يا ماكروگرافى

در ۱۰ الی ۱۵ درصد بیماران با آسیب مخچه ای,لرزش خاصی در بدن ایجاد می شود که Postural Tremor می نامند.در این گروه از بیماران در حالت ایستاده,بدن به سمت جلو و عقب نوسان دارد و اندام فرد هم به بالا و پایین نوسان می یابد و بیمار قادر به حفظ اندام(مثلا اندام فوقانی)در یک حالت ثابت و نگه داشته شده نمی باشد.

قسمت اول مقاله اینجا 

 منبع:

از کتاب ساختار و عملکرد سیستم عصبی-عضلانی به ترجمه و تدوین نویسنده وبلاگ(فیزیوتراپیست ابراهیم برزکار).چاپ فجر.بهار ۱۳۸۵(چاپ اول)

منابع (References)

1- ميناگر، عليرضا؛ وثوق آزاد، ژاك ترجمه نوروآناتومى پايه و كاربردى
پرفسور فيتزجرالد. انتشارات دانش پژوه.

-آمرى نيا، رضا؛ بهروزى راد، نازيلا ترجمه ساختمان و عمل مغز و
اعصاب پرفسور ويليام ويليس. مؤسسه انتشارات تلاش.

-نراقى، محمد على؛ حاجى حسينى، داود ترجمه نوروآناتومى
W.C. Wongck. انتشارات جعفرى.

- شادان، فرخ ترجمه فيزيولوژى پزشكى پرفسور آرتورگايتون. جلد اول
و دوم، انتشارات شركت سهامى چهر.

-Ross & Wilson/ Anatomy and Physiology; 1989

-http://img.tfd.com

-http://thebrain.mcgill.ca

طبقه بندی مطالب وبلاگ فیزیوتراپی

مقالات فیزیوتراپی 

اخبار کنگره ها و سمینارهای فیزیوتراپی 

مهمترین اخبار دکترای حرفه ای فیزیوتراپی

مقالات استخوان شناسی

مقالات آناتومی اندام فوقانی 

مقالات آناتومی اندام تحتانی

مقالات آناتومی ستون فقرات 

مقالات حرکت شناسی (کینزیولوژی)

مقالات سیستم عضلانی-اسکلتی، بیماری ها و اختلالات مربوطه

مقالات شکستگی استخوانها و جراحی های ارتوپدی

مقاله های دستگاه عصبی مرکزی و محیطی (CNS & PNS)

مقالات سیستم عصبی، بیماریها و اختلالات مربوطه

مقالات سیستم تنفسی، بیماریها و اختلالات مربوطه

مقاله های سیستم حسی، درد و موضوعات آن

مقالات سیستم عروقی، بیماریها و اختلالات مربوطه

مطالب و موضوعات متفرقه (مقالاتی درباره فشار خون، دیابت، بیوفیزیک، رادیولوژی،فیزیولوژی و تست خون، برخی از بیماری ها و...)


مخچه (Cerebellum)-قسمت اول

با توجه به اینکه مهمترین نقش عملكردى مخچه (Cerebellum),هماهنگى(Coordination)حركات، آموزش ها و یادگیری های حركتى و همچنین اجرای حرکات می باشد,بنابراین شناخت این قسمت از سیستم عصبی مرکزی(CNS)برای گروه های توانبخشی به ویژه همکاران فیزیوتراپیست از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

مخچه(Cerebellum) به صورت يك ارگان تكاملى ساختمانى و عملى در موجودات زنده مشاهده شده، كه در گودى پسين كاسه سر قرار داشته و وزن آن يك هشتم وزن مغز است. مخچه سه رويه پيشين، بالايى و پايينى دارد و با سه جفت پايك به نام
Cerebellar Peduncle به ساقه مغز می پيوندد. مخچه از دو نيمكره و يك بخش كرمى شكل ميانى به نام كرمينه تشكيل می شود.

هسته هاى عمقی مخچه در هر نيمه چهار تاست  كه عبارتند از:

1- سقفى (Fastigial)

2- آمبولى فرم (Emboliform)

3- گرد (Globose)

4- دندانه اى (Dentate)

تصویر هسته های عمقی مخچه (Deep cerebellar nuclei):

 

به مجموعه هسته هاى گرد و آمبولى فرم، هسته بينابينى (Nucleus Interpositus) می گويند.

مخچه مسئول انقباض ظريف گروههاى عضلات اسكلتى و ريلاكس شدن
ظريف آنتاگونيست هاى آنها می باشد. اين ظرافت عمل براى تمام انواع حركات، چه
حركات غير ارادى و اتوماتيك و يا حركات ارادى، ضرورى است. بيماريهاى مخچه به واسطه حركات ناهماهنگ، بدون مهارت و فقدان كامل كنترل ظريف حركات شناخته می شود.

به طور كلى، مخچه سه عمل مهم دارد که عبارتنداز:

1- حفظ تعادل

2- حفظ تون عضلانى

3- كنترل و هماهنگى حركات ارادى

بايد دقت داشته باشيم كه مخچه حركت را هماهنگ می كند ولى شروع نمی كند. بنابراين، اگر اختلالى در عمل مخچه ايجاد شود، تظاهرات بالينى آن شامل اختلال تعادل، كاهش تون عضلانى و اختلال هماهنگى ارادى خواهد بود.

هر يك از نيمكره هاى مخچه اصولاً در امر كنترل حركات در همان طرف بدن دخالت دارد. قشر حركتى مغز حركات را در نيمه مقابل آغاز می كند. مخچه كنترل خود را عمدتا به واسطه تنظيم فعاليت راه كورتيكواسپاينال اعمال می كند. ارتباطات دو طرفه مخچه با قشر مغز، در ساقه مغز متقاطع (كراس) می شوند.

تقسيم بندى فيلوژنيك (تكاملى) مخچه

از نظر تكاملى مخچه به سه قسمت تقسيم می شود :

1- آركى سربلوم يا مخچه باستانى

2- پالئوسربلوم يا مخچه قديمى

3- نئوسربلوم يا مخچه جديد

 آركى سربلوم (مخچه باستانى)

اين قسمت شامل لوب فلوكولوندولر و هسته هاى سقفى است كه اين دو ارتباطات عصبى بسيارى با هسته هاى دهليزى دارند. آركى سربلوم يا مخچه اوليه اغلب به عنوان مخچه تعادلى يا وستيبولوسربلوم ناميده مىشود. اين قسمت از مخچه حركات چشمها و تنه را در پاسخ به تغييرات وضعيت سر تنظيم می كند. آسيب در آركى سربلوم موجب نيستاگموس و گاهى سرگيجه با منشأ مخچه اى می شود.

پالئوسربلوم (مخچه قديمى)

مخچه قديمى از لوب قدامى مخچه، قسمتهاى Pyramid و Uvula كرمينه و هسته هاى گرد و آمبولى فرم تشكيل شده است. اين بخش از مخچه پيامهاى عصبى را از گيرندههاى حسى پوست و نيز گيرنده هاى Proprioceptive تنه و اندامها دريافت می كند و به خاطر همين، اغلب مخچه نخاعى (اسپاينوسربلوم) ناميده می شود و اين بخش همراه با قسمتهاى داخلى (مجاور كرمينه) نيمكره هاى مخچه، عضلات محورى بدن و عضلات پروگزيمال اندامها را تنظيم می نمايد. بنابراين، پالئوسربلوم در كنترل وضعيت فيزيكى بدن (پوسچر) و برخى حركات عادتى جلو برنده مانند راه رفتن و شنا كردن اهميت بسيارى دارد. با آسيب در مخچه قديمى، كمبود در اعمال هماهنگ و مشابه ايجاد مىشود، همانند آن چيزى كه در اثر آسيب مخچه جديد هم ديده می شود.

نئوسربلوم (مخچه جديد):

نئوسربلوم شامل لوب خلفى مخچه، هسته هاى دندانه اى و بخشهايى از كرمينه است و در انسان حدود 90 درصد كل قشر مخچه (غالبا نواحى طرفى نيمكره ها) را در برمی گيرد. اين قسمت مخچه به وسيله هسته هاى پل مغزى، پيامهاى عصبى

بسيارى را از نواحى ارتباطى قشر مخ دريافت می كند و به خاطر همين، اين ناحيه گاها به نام مخچه مخى (Cerebrocerebellum) ناميده مىشود. نئوسربلوم از راه هسته هاى دندانه اى و با واسطه تالاموس، سيگنالهاى تنظيمى خود را به قشر حركتى مخ می فرستد. اهميت اين بخش مخچه در تنظيم حركات ديستال اندامها (مانند حركات ظريف دستها) و نيز برنامه سازى و هماهنگى فعاليتهاى عضلانى پى در پى يا مهارتى می باشد. آسيبهاى نئوسربلوم سبب ديس مترى (اختلال در تخمين فاصله و هدف)، لرزش هنگام تصميم به انجام كار، عدم تعادل در حركات سريع و متناوب می شود و همچنين آسيب هسته دندانه اى به هيپوتونى می انجامد.

مخچه به وسيله سه دسته فيبر به نام پايك هاى مخچه اى فوقانى، ميانى و تحتانى به ساقه مغزى متصل می شود. پايك هاى فوقانى، مخچه را به مغز ميانى متصل می كند و پايك ميانى مخچه را به پل مغزى مرتبط می نمايد. پايك تحتانى كه گاه از لحاظ توصيفى به جسم Restiform و جسم Juxtarestiform تقسيم مىشود، مخچه را به بصل النخاع مرتبط می كند.


قسمت دوم مقاله اینجا

منبع:

از کتاب ساختار و عملکرد سیستم عصبی-عضلانی به ترجمه و تدوین نویسنده وبلاگ(فیزیوتراپیست ابراهیم برزکار).چاپ فجر.بهار ۱۳۸۵(چاپ اول)

منابع (References)

-آمرى نيا، رضا؛ بهروزى راد، نازيلا ترجمه ساختمان و عمل مغز و
اعصاب پرفسور ويليام ويليس. مؤسسه انتشارات تلاش.

-سلطانزاده، اكبر بيماريهاى مغز و اعصاب و عضلات. انتشارات جعفرى

-نراقى، محمد على؛ حاجى حسينى، داود ترجمه نوروآناتومى
W.C. Wongck. انتشارات جعفرى.

-http://graphics8.nytimes.com/

-http://www.clinicalexams.co.uk/

-http://www.brainviews.com/

-http://schools-wikipedia.org/

طبقه بندی مطالب وبلاگ فیزیوتراپی

مقالات فیزیوتراپی 

اخبار کنگره ها و سمینارهای فیزیوتراپی 

مهمترین اخبار دکترای حرفه ای فیزیوتراپی

مقالات استخوان شناسی

مقالات آناتومی اندام فوقانی 

مقالات آناتومی اندام تحتانی

مقالات آناتومی ستون فقرات 

مقالات حرکت شناسی (کینزیولوژی)

مقالات سیستم عضلانی-اسکلتی، بیماری ها و اختلالات مربوطه

مقالات شکستگی استخوانها و جراحی های ارتوپدی

مقاله های دستگاه عصبی مرکزی و محیطی (CNS & PNS)

مقالات سیستم عصبی، بیماریها و اختلالات مربوطه

مقالات سیستم تنفسی، بیماریها و اختلالات مربوطه

مقاله های سیستم حسی، درد و موضوعات آن

مقالات سیستم عروقی، بیماریها و اختلالات مربوطه

مطالب و موضوعات متفرقه (مقالاتی درباره فشار خون، دیابت، بیوفیزیک، رادیولوژی،فیزیولوژی و تست خون، برخی از بیماری ها و...)

تنه مغزی

جهت دسترسی به اطلاعات در این ارتباط که در پست ساقه مغز (Brain stem) مطرح شده است روی لینک زیر کلیک کنید:

http://barzkar2.blogfa.com/post/223

موضوعات این وبلاگ شامل:

مقالات فیزیوتراپی 

مقالات استخوان شناسی

مقالات آناتومی اندام فوقانی

مقالات آناتومی اندام تحتانی

مقالات آناتومی ستون فقرات

مقالات حرکت شناسی (کینزیولوژی)

مقالات سیستم عضلانی-اسکلتی، بیماری ها و اختلالات مربوطه

مقالات شکستگی استخوانها و جراحی های ارتوپدی

مقالات روماتولوژی (شامل اصطلاحات،اختلالات و بیماریهای روماتیسمی و روماتیسم خارج مفصلی)

مقاله های دستگاه عصبی مرکزی و محیطی (cns & pns)

مقالات سیستم عصبی، بیماریها و اختلالات مربوطه

مقالات سیستم تنفسی، بیماریها و اختلالات مربوطه

مقاله های سیستم حسی، درد و موضوعات آن

مقالات سیستم عروقی، بیماریها و اختلالات مربوطه

مروری بر آناتومی سیستم عصبی، عضلانی و اسکلتی ازطریق تصاویر 

اخبار کنگره ها و سمینارهای فیزیوتراپی 

مهمترین اخبار دکترای حرفه ای فیزیوتراپی

مطالب و موضوعات متفرقه (مقالاتی درباره فشار خون، دیابت، بیوفیزیک، رادیولوژی،فیزیولوژی و تست خون، برخی از بیماری ها و...)

مقالات ورزش و تغذیه (شامل موضوعات تحرک و فعالیت بدنی،تغذیه صحیح،چاقی،اضافه وزن،کنترل وزن و غیروه)

مقالات قلب و عروق (شامل مفاهیم، اختلالات و مقاله های آموزشی)


طبقه بندی مطالب بر اساس ناحیه بدن

مقالات ستون فقرات

مقالات شانه

مقالات آرنج

مقالات مچ و انگشتان دست

مقالات لگن، مفصل هیپ و ناحیه ران

مقالات زانو

مقالات مچ پا و پا 

مقالات سیستم عصبی (cns & pns)

نوروپاتی محیطی(Peripheral Neuropathy)-قسمت دوم

علایم نوروپاتی محیطی در یک نگاه کلی:

یکی ازمهمترین علایم در نوروپاتی ها,وجود اختلالات و مشکلات حسی است که به صورت های متفاوتی چون سوزن سوزن شدن,گزگز,سوزش,مورمور و خواب رفتگی در اندام ها نمود می یابد.این علایم که در بیماران متفاوت می باشد,ولی عموما به صورت تدریجی است.گاهی بیماری بدون علایم حسی و با مشکلات حرکتی شروع می شود که درمورد پاها بیشتر با ضعف عضلات بالا آورنده مچ پا(دورسی فلکشن)همراه است.

با پیشرفت بیماری اختلالات حسی یا حرکتی و یا هردو گسترش می یابند و باعث اختلال در حس های سطحی و عمقی می گردند.آسیب هر عصب محیطی منجر به نقص عملکرد عضلات مربوطه می گردد.به عنوان نمونه درصورت آسیب عصب پرونئال مشترک(Common Peroneal Nerve)افتادگی مچ پا(Drop Foot) و به هنگام ضایعه عصب رادیال(Radial Nerve)افتادگی مچ دست(Drop Wrist)ایجاد می گردد.با درگیری فیبرهای حرکتی,رفلکس ها کاهش می یابد.گاهی بیماران از دردهای بسیار شدید در اندام ها شکایت دارند.علاوه بر علایم حسی یا حرکتی(و یا هر دو)ممکن استمشکلات سیستم اتونوم(ANS)نیز وجود داشته باشد(در اندام فوقانی,اعصاب سمپاتیک ازطریق اعصاب نخاعی در عروق و پوست انتشار می یابند و در اندام های تحتانی همراه با شبکه عصبی لومبوساکرال(کمری-خاجی)جهت عروق خونی و پوست منتقل می شوند).

درگیری اعصاب محیطی با پیشرفت بیماری منجر به ضعف و آتروفی عضلات(Muscles Atrophy&Weakness)می گردد.ضعف و آتروفی عضلانی در پلی نوروپاتی ها بیشتر در بخش دیستال اندام ها بروز می یابد.

مهمترین علل نوروپاتی های محیطی به شرح ذیل می باشد:

-پارگی(Laceration)عصب محیطی.مثلا قطع عصب محیطی به علت بریدگی با یک شی تیز که منجربه پارگی کامل می گردد.پارگی کامل عصب نیاز به عمل جراحی دارد. 

-فشار(Compression)به عصب محیطی.فتق دیسک بین مهره ای(Disc Herniation)به خصوص نوع شدید آن می تواند به ریشه عصب نخاعی صدمه وارد کند,به طوری که درصورت عدم درمان بموقع باعث فلج عضلات مربوطه می گردد.گیرافتادن عصب محیطی(Nerve Entrapment)در نواحی خاصی از اندام,منجربه فشار غیرطبیعی عصب شده و بر اساس فشار وارده علایم حسی یا حرکتی ایجاد می کند.مثلا گیرافتادن عصب مدین در کانال مچ دست(Carpal Tunnel Syndrome)باعث مشکلات حسی چون درد و گزگز و همچنین ضعف و آتروفی عضلات دست می شود.گاهی اعصاب محیطی دیگری چون اولنار,رادیال,سیاتیک و یا شاخه های عصب سیاتیک(پرونئال مشترک و تیبیال خلفی)در نواحی خاصی گیرافتاده و برطبق میزان فشار علایم و مشکلات حسی-حرکتی ایجاد می کنند.

احتمال گیرافتادنعصب اولنار در ناحیه آرنج وجود دارد(تصویر زیر)

تنگی کانال نخاعی(Spinal Canal Stenosis),اسپوندیلوز گردنی و کمری یا آرتروز گردن و کمر از عوامل مهم فشار به ریشه های اعصاب نخاعی می باشند(جهت اطلاعات بیشتر اینجا).

همچنین تومورها(Tumour) و هماتوم ها(Hematomas)از عوامل فشار به اعصاب محیطی هستند.

تروما(Trauma) یا ضربه به دوصورت باعث آسیب اعصاب محیطی می گردد:

1-ترومای مستقیم(Direct Trauma)به عصب.به عنوان نمونه می توان به ضربه ای که باعث صدمه یا له شدگی اعصاب می شود اشاره کرد.شکستگیها و دررفتگیهای ناشی از ضربه می توانند منجربه آسیب عصب محیطی گردند.

2-تروما به صورت نیروهای کششی(Traction&Stretch).اختلالات وضعیتی,پوسچر نادرست و کشش های غیرطبیعی باعث ایجاد علایم عصبی می گردد.گاهی بافت اسکار(Scar)ازطریق کشیدن بافت های سالم اطراف(اعصاب و عروق و...) و با اختلال در سیستم تغذیه باعث ایجاد علایم در آنها می گردد. 

-زخم ها و سوختگی های شدید.زخم ها به ویژه زخم های نافذ و سوختگی ها می توانند باعث اختلالات اعصاب محیطی گردند.گاهی بافت های اسکار ناشی از زخم ها,اعصاب کوچک جلدی را در خود حبس کرده و بدین طریق درد ایجاد می کند.زخم های ناشی از اصابت گلوله ازجمله عوامل درد می باشند.

-نوروپاتی های عفونی.در مواردی چون ایدز,دیفتری,جذام,مننژیت,زونا و... به سیستم عصبی صدمه وارد می شود.مثلا در زونا گانگلیون ریشه خلفی نخاع درگیر می شود که علت آن ویروس هرپس زوستر می باشد و درصورت آسیب ریشه حرکتی نخاع می تواند اختلال حرکتی نیز ایجاد نماید(ضعف و آتروفی عضلانی).میکوباکتریوم جذام باعث آسیب و تخریب اعصاب جلدی می گردد و این تخریب بیشتر درارتباط با اعصاب جلدی فاقد میلین می باشد.در مننزیت احتمال آسیب اعصاب کرانیال(مغزی) و ریشه های عصبی ناحیه دم اسب وجود دارد.

-نوروپاتی های عروقی.کاهش جریان خون عروق تغذیه کننده عصب محیطی منجر به صدمه عصب مربوطه می گردد.واسکولیت(التهاب دیواره عروق) و بیماری دیابت می توانند باعث اختلال جریان خون اعصاب گردند.در پلی آرتریت نودوزا,شریان های کوچک و متوسط(هر سه لایه)دجار التهاب می شوند که زمینه ضایعه عصب محیطی را فراهم می کنند.بیماری لوپوس اریتماتوی سیستمیک,آرتریت روماتویید,سندرم شوگرن و... با مشکلات عروقی همراه می باشند.

گاهی اعصاب حرکتی چشم(۳و۴و۶)به علت مشکلات عروقی درگیر شده و باعث اختلال در عملکرد حرکات چشم می گردند.

-سرمای طولانی مدت.سرما به طور مستقیم بر اعصاب محیطی آسیب وارد می کند و باعث تخریب آکسون های رشته های عصبی میلین دار می گردد و می تواند مشکلات حسی و اختلالات وازوموتور ایجاد نماید.

-نوروپاتی های ناشی از توکسین ها(Toxins).برخی از عوامل شیمیایی(Chemicals) و داروها(Drugs)باعث آسیب و ضایعه اعصاب می گردند.توکسین ها بیشتر علایم حسی-حرکتی ایجاد می کنند.آرسنیک تالیوم(سم موش),آکریل آمید و... جزو عوامل شیمیایی می باشند.فنی توئین,لیتیوم,داپسون,هیدرالازین,ایزونیازید و... ازجمله عوامل دارویی هستند.

-نوروپاتی های متابولیک و تغذیه ای.بیماری های متابولیک مانند دیابت,آکرومگالی,هیپوتیروئیدی,نارسایی مزمن کبدی و... زمینه آسیب اعصاب محیطی را فراهم می کنند.همچنین کمبود ویتامین ها(B1,B6,B12),سو تغذیه ناشی از ویتامن های B6 و E باعث مشکلات اعصاب محیطی می گردد.

-به علل ناشناخته(Idiopathic).پلی رادیکولوپاتی میلین زودای مزمن(CIDP) و سندرم گیلن باره(GB)جزو علت های ناشناخته محسوب می شوند.درگیری عصب هفتم مغزی(فاشیال)که باعث اختلال خفیف تا شدید عضلات یک طرف صورت فرد می شود و به Bell,s Palsy معروف است,بدون علت مشخصی روی می دهد.

-نوروپاتی های ارثی.بیماری شارکو ماری توث(نوع یک و دو)شیوع بیشتری دارد که بیشتر علایم حسی-حرکتی به دلیل آسیب عصب پرونئال ایجاد می گردد..پیشرفت نوروپاتی های ارثی تدریجی است و سال ها طول می کشد(به استثنای نوروپاتی پورفیریک).بیماری رفسام,آتاکسی فریدریش,نوروپاتی هیپرتروفیک و... جزو نوروپاتی های ارثی می باشند.

-نوروپاتی به علت تومور(Tumours).تومورها ازجمله عوامل آسیب اعصاب محیطی می باشند.در هر ناحیه ای از بدن امکان ایجاد تومور و درنتیجه احتمال ضایعه عصب محیطی مربوطه وجود دارد.

تومورها به چند طریق باعث صدمه بافت عصبی می گردند:

-رشد تومور در خارج بافت عصبی ازطریق فشار بر عصب

-رشد تومور در غلاف عصب (مثلا نوریلموم)

-تومورهایی که در داخل عصب رشد می کنند(مثلا نوروفیبرم)

تومورهایی که در غلاف عصب ایجاد می شوند نسبت به تومورهای داخل عصب به نحو بهتر و راحتری قابل جدا کردن هستند. 

قسمت اول مقاله اینجا

نویسنده مقاله: فیزیوتراپیست ابراهیم برزکار

*استفاده از مطالب فقط در صورت ذکر منبع مجاز است.

مقالات فیزیوتراپی 

مقالات استخوان شناسی

مقالات آناتومی اندام فوقانی

مقالات آناتومی اندام تحتانی

مقالات آناتومی ستون فقرات

مقالات حرکت شناسی (کینزیولوژی)

مقالات سیستم عضلانی-اسکلتی، بیماری ها و اختلالات مربوطه

مقالات شکستگی استخوانها و جراحی های ارتوپدی

مقالات روماتولوژی (شامل اصطلاحات،اختلالات و بیماریهای روماتیسمی و روماتیسم خارج مفصلی)

مقاله های دستگاه عصبی مرکزی و محیطی (cns & pns)

مقالات سیستم عصبی، بیماریها و اختلالات مربوطه

مقالات سیستم تنفسی، بیماریها و اختلالات مربوطه

مقاله های سیستم حسی، درد و موضوعات آن

مقالات سیستم عروقی، بیماریها و اختلالات مربوطه

مروری بر آناتومی سیستم عصبی، عضلانی و اسکلتی ازطریق تصاویر 

اخبار کنگره ها و سمینارهای فیزیوتراپی 

مهمترین اخبار دکترای حرفه ای فیزیوتراپی

مطالب و موضوعات متفرقه (مقالاتی درباره فشار خون، دیابت، بیوفیزیک، رادیولوژی،فیزیولوژی و تست خون، برخی از بیماری ها و...)

مقالات ورزش و تغذیه (شامل موضوعات تحرک و فعالیت بدنی،تغذیه صحیح،چاقی،اضافه وزن،کنترل وزن و غیروه)

مقالات قلب و عروق (شامل مفاهیم، اختلالات و مقاله های آموزشی)

طبقه بندی مطالب بر اساس ناحیه بدن

مقالات ستون فقرات

مقالات شانه

مقالات آرنج

مقالات مچ و انگشتان دست

مقالات لگن، مفصل هیپ و ناحیه ران

مقالات زانو

مقالات مچ پا و پا 

مقالات سیستم عصبی (cns & pns)

کوندیل خارجی فمور (Lateral condyle of the femur)

 

کوندیل خارجی فمور

کوندیل خارجی استخوان ران

 

انتهای تحتانی فمور شامل دو کوندیل (لقمه) بنام کوندیل داخلی (مدیال کوندیل) و کوندیل خارجی (لترال کوندیل) است که این دو توسط یک حفره بین کوندیلی (حفره اینترکوندیلار) در عقب از یکدیگر مجزا می گردند.

ویژگی های کوندیل های داخلی و خارجی فمور

کوندیل داخلی فمور بزرگتر از کوندیل خارجی بوده و همچنین این کوندیل پایین تر از کوندیل خارجی قرار می گیرد.سطح مفصلی کوندیل داخلی باریک تر از سطح مفصلی کوندیل خارجی است. این دو سطح مفصلی با سطوح مفصلی تیبیا مفصل می گردند.

کوندیل های فمور و تیبیا در تصویر زیر:

 

 

سطح داخلی کوندیل داخلی دارای اپیکوندیل داخلی بوده که محل اتصال رباط طرفی داخلی است. سطح خارجی کوندیل خارجی دارای اپیکوندیل خارجی بوده که محل اتصال رباط طرفی خارجی است.

منبع شکل:

http://www.gla.ac.uk/

مطالب مرتبط:

مقالات استخوان شناسی

مقالات آناتومی اندام تحتانی

مقالات آناتومی اندام فوقانی

مقالات حرکت شناسی (کینزیولوژی)

نوروپاتی محیطی(Peripheral Neuropathy)-قسمت اول

در پست قبلی به عصب محیطی و غلاف های آن همراه با تصاویر مربوطه پرداختیم.در این قسمت بیشتر به توصیف نوروپاتی محیطی اشاره خواهیم کرد.

 

نوروپاتی محیطی:

به ضایعات یا آسیب های اعصاب محیطی(Peripheral Nerves)به هر علتی نوروپاتی محیطی می گویند که یک نام کلی برای این دسته از اختلالات محسوب می شود.

 

تصویر عصب محیطی:

 

 

در بیماری ها و اختلالات ناشی از نوروپاتی محیطی کدام قسمت سیستم عصبی محیطی آسیب می بیند؟

احتمال ضایعه در ناحیه اجسام سلولی(Cell Bodies),آکسون ها(Axons) و سلول های شوان(Schwann Cell)یا غلاف میلین(Myelin Sheaths)وجود دارد.البته آسیب می تواند در یکی از نواحی فوق یا بیشتر ایجاد گردد.

یک نورون و اجزای آن در شکل زیر:

 

 

 

در نوروپاتی های محیطی به هنگام تخریب آکسون اصطلاح آکسونوپاتی(Axonopathy),در موارد ضایعه سلول های شوان و یا غلاف میلین عبارت نوروپاتی دمیلینه کننده(Myelinopathy) و به هنگام آسیب جسم سلولی اصطلاح نوروپاتی(Neuropathy)به کار می رود.

بیماری شارکو ماری توث تیپ دو و موارد اورمی مثال هایی از آکسونوپاتی می باشند.در بیماری شارکو ماری توث(HMSN)عصب پرونئال درگیر می شود که باعث اختلال عملکرد حسی-حرکتی ناحیه ساق پا می شود.بیماری شارکو ماری توث تیپ یک(مربوط به دهه نخست زندگی فرد است) و سندرم گیلن-باره جزو نوروپاتی دمیلینه محسوب می شوند.مثلا در سندرم گیلن-باره اعصاب محیطی دستها و پاها و گاها اعصاب مغزی درگیر می شوند و باعث اختلالات حسی و حرکتی اندام ها می گردند.برخی از توکسین ها(سموم) و مسمومیت با داروها می توانند باعث تخریب جسم سلولی گردند.

 

موارد قابل توجه دیگر در نوروپاتی های محیطی:

-اگر فقط یک عصب محیطی درگیر شود مونونوریت(Mononeuritis) می گویند.در این مورد می توانیم به گیر افتادن عصب مدین در کانال مچ دست که به کارپال تونل سندرم(CTS)معروف است اشاره کرد.

 

 

 

نمونه دیگر فشار به عصب اولنار در ناحیه آرنج می باشد.

 

-اگر چند عصب محیطی بصورت مجزا و در عین حال پراکنده در اندامها دچار اختلال و آسیب گردند مونونوریت مالتی پلکس(Mononeuritis Multiplex)گفته می شود(مثلا در بیماری آرتریت روماتویید). 

-اگر ضایعه و درگیری اعصاب محیطی در اندامها و بصورت قرینه باشد پلی نوریت(Polyneuritis) نامیده می شود(به عنوان نمونه در موارد مسمومیت های دارویی و سندرم گیلن-باره).

 

 

 

"Seddon" آسیب های عصب محیطی را براساس شدت به سه دسته تقسیم می کند که عبارتند از:

۱-نوروپراکسی    ۲-آکسونوتمزیس     ۳-نوروتمزیس

 

 

 

نوروپراکسی(Neuropraxia):در این حالت عصب محیطی تاحدی تحت فشار قرار می گیرد و ازنظر فیزیولوژی جریان عصبی به طور موقت قطع می شود(قطع فیزیولوژیک).درصورت ایجاد نوروپراکسی بهبودی کامل صورت خواهد گرفت.نوروپراکسی به دو صورت وجود دارد:

-شدت ضایعه کم بوده و مدت زمان بهبودی که کامل و خود به خودی است  از چند روز و حداکثر پنج هفته زمان می برد.

-در این وضعیت در آکسون ها تاحدی دژنرسانس موضعی ایجاد شده است.برگشت عصبی به طور خود به خود صورت خواهد گرفت ولی زمان بیشتری لازم است(چهار ماه یا حتی بیشتر)

آکسونوتمزیس(Axonotmesis):آکسون ها قطع شده اند درحالیکه غلاف عصب و سلول های شوان سالم مانده اند.تخریب آکسونی قسمت دیستال در این وضعیت صورت می گیرد(دژنرسانس والرین) و رشد و بازسازی آکسون از ناحیه انتهایی فوقانی ایجاد می شود.این موارد نیز معمولا با بهبودی نسبتا خوبی همراه است و نیازی به عمل جراحی نیست.رشد ناحیه آکسونی با سرعت یک الی سه میلیمتر در روز صورت می گیرد.سرعت ترمیم در تنه های عصبی بزرگتر بیشتر از تنه های عصبی کوچکتر می باشد.

نوروتمزیس(Neurotmesis):درحقیقت آسیب قیبر عصب محیطی است.در این حالت آکسون,غلاف عصبی و سلول های شوان تخریب می گردند و به علت عدم ترمیم خود به خودی فیبرهای عصبی,عمل جراحی لازم می باشد.

قسمت دوم مقاله اینجا 

نویسنده مقاله: فیزیوتراپیست ابراهیم برزکار

استفاده از مطالب فقط درصورت ذکر منبع وبلاگ فیزیوتراپی مجاز است. 

مقالات فیزیوتراپی 

مقالات استخوان شناسی

مقالات آناتومی اندام فوقانی

مقالات آناتومی اندام تحتانی

مقالات آناتومی ستون فقرات

مقالات حرکت شناسی (کینزیولوژی)

مقالات سیستم عضلانی-اسکلتی، بیماری ها و اختلالات مربوطه

مقالات شکستگی استخوانها و جراحی های ارتوپدی

مقالات روماتولوژی (شامل اصطلاحات،اختلالات و بیماریهای روماتیسمی و روماتیسم خارج مفصلی)

مقاله های دستگاه عصبی مرکزی و محیطی (cns & pns)

مقالات سیستم عصبی، بیماریها و اختلالات مربوطه

مقالات سیستم تنفسی، بیماریها و اختلالات مربوطه

مقاله های سیستم حسی، درد و موضوعات آن

مقالات سیستم عروقی، بیماریها و اختلالات مربوطه

مروری بر آناتومی سیستم عصبی، عضلانی و اسکلتی ازطریق تصاویر 

اخبار کنگره ها و سمینارهای فیزیوتراپی 

مهمترین اخبار دکترای حرفه ای فیزیوتراپی

مطالب و موضوعات متفرقه (مقالاتی درباره فشار خون، دیابت، بیوفیزیک، رادیولوژی،فیزیولوژی و تست خون، برخی از بیماری ها و...)

مقالات ورزش و تغذیه (شامل موضوعات تحرک و فعالیت بدنی،تغذیه صحیح،چاقی،اضافه وزن،کنترل وزن و غیروه)

مقالات قلب و عروق (شامل مفاهیم، اختلالات و مقاله های آموزشی)

طبقه بندی مطالب بر اساس ناحیه بدن

مقالات ستون فقرات

مقالات شانه

مقالات آرنج

مقالات مچ و انگشتان دست

مقالات لگن، مفصل هیپ و ناحیه ران

مقالات زانو

مقالات مچ پا و پا 

مقالات سیستم عصبی (cns & pns)

عصب محیطی(Peripheral Nerve)

سیستم عصبی در انسان به دو بخش سیستم عصبی مرکزی(CNS) و سیستم عصبی محیطی(PNS) قابل تقسیم است(تصویر زیر).

 

 

سیستم عصبی مرکزی(Central Nervous System)شامل دو قسمت مغز(Brain) و نخاع(Spinal cord)می باشد.

سیستم عصبی محیطی(Peripheral Nervous System)شامل ۱0 جفت عصب مغزی(Cranial Nerve)(از ۱۲ زوج مغزی) و ۳۱ جفت عصب نخاعی(Spainal Nerve) است.چون اعصاب بویایی(زوج یک) و بینایی(زوج دو) که حسی هستند,درحقیقت جزو سیستم عصبی مرکزی می باشند.(تصویر ذیل).

 

از 12 جفت عصب مغزی,اعصاب حرکتی چشم شامل زوج های ۶و۴و۳ هستند.عصب دهم(واگ)به تنهایی حاوی ۷۵درصد رشته های پاراسمپاتیک نیز می باشد.بخشی از رشته های پاراسمپاتیک ازطریق اعصاب سوم,هفتم و نهم مغزی منتقل می شوند(جهت واکنش مردمک ها و غدد مربوطه).عصب یازدهم(عصب فرعی) و عصب دوازدهم(زیرزبانی)حرکتی می باشند.

۳۱ جفت عصب نخاعی عبارتند از:

-۸ زوج گردنی(با حرف C نمایانگر سرویکال)

-۱۲ زوج پشتی(با حرف T نمایانگر توراسیک)

-۵ زوج کمری(با حرف L نمایانگر لومبار)

-۵ زوج خاجی(با حرف S نمایانگر ساکرال)

-۱زوج دنبالچه ای(با حرف Co نمایانگر کوکسیژیال)

 

نخاع و اعصاب نخاعی در شکل زیر:

 

یک نکته:

اعصاب نخاعی اندام های فوقانی حاوی رشته های سمپاتیک جهت عروق خونی و پوست نیز می باشند.رشته های سمپاتیک اندام تحتانی ازطریق شبکه لومبوساکرال جهت انتشار در عروق خونی و پوست منتقل می گردد. بخش ساکرال S4,S3,S۲ حاوی رشته های پاراسمپاتیک جهت بافت هدف مورد نظر است(یعنی جهت انتشار در راست روده,ناحیه تناسلی و مثانه).

در شکل زیر یک تصویر شماتیک از سیستم عصبی(Nervous System), شبکه های عصبی و اعصاب محیطی را مشاهده می نمایید:

اعصاب محیطی(Peripheral Nerves) از شبکه های عصبی ایجاد می گردند.به عنوان مثال,شبکه بازویی,اعصاب محیطی مهمی چون مدین,اولنا,رادیال و... را ایجاد می کند.البته هر شبکه عصبی خود از اعصاب نخاعی بوجود می آید.

یک عصب نخاعی(Spinal Nerve) از یک ریشه پیشین یا قدامی(Anterior Root) و یک ریشه پشتی یا خلفی(posterior Root)تشکیل می گردد.ریشه های قدامی و خلفی در محل سوراخ های بین مهره ای(Intervertebral Canal) به یکدیگر می پیوندند و در هر طرف یک عصب نخاعی را بوجود می آورند(شکل زیر).

 

ریشه های خلفی از رشته ها یا فیبرهای آوران حسی(Sensory Fibers) و احشایی(آوران های احشایی جزو سیستم اتونوم محسوب نمی شوند)تشکیل می گردند که مسیر هدایت عصبی آنها از محیط و اعضای بدن مثلا پوست و مفاصل به سمت نخاع می باشد.ریشه های قدامی حاوی فیبرها یا رشته های وابران حرکتی(Motor Fibers)هستند که وظیفه تحریک عضلات اسکلتی(عضلات مخطط)را برعهده دارند.

 

هر عصب محیطی دارای دو نوع بافت می باشد که عبارتنداز:

۱-رشته ها یا فیبرهای عصبی که وظیفه انتقال و هدایت جریان عصبی را برعهده دارند

۲-بافت هایی که نقش حفاظت کننده داشته و به عنوان پشتیبان عمل می کنند.

لایه ها و غلاف های یک عصب محیطی:

در ساختمان یک عصب محیطی سه پرده وجود دارد که به ترتیب از خارج به داخل اپی نوریوم,پری نوریوم و آندونوریوم نامیده می شوند.تصویر زیر تنه یک عصب محیطی,پرده ها,دستجات عصبی(فاسیکول ها) و یک فیبر(رشته)عصبی به همراه سلول شوان(که وظیفه ساخت میلین را برعهده دارد)نشان می دهد.

 

 

 

 

یک نورون و اجزای آن در شکل زیر:

 

 

 

اپی نوریوم(Epineurium):

خارجی ترین پرده تنه یک عصب محیطی می باشد.اپی نوریوم غلافی از جنس بافت همبند سست عروقی است که از داخل نیز میان دستجات عصبی که فاسیکول عصبی(Nerve Fascicle)نامیده می شوند,وارد می شود.فاسیکول ها در اعصاب بزرگتر,شبکه ها(Plexuses)یی را بوجود می آورند. اپی نوریوم شامل کلیه بافت های همبند تنه عصبی است که در خارج از غلاف پری نوریوم قرار می گیرد.

پری نوریوم(Perineurium):

غلاف پری نوریوم فاسیکول ها یا دستجات عصبی(Nerve Fascicle) را احاطه می کند و هر فاسیکول توسط این غلاف به طور کامل پوشیده می شود.پری نوریوم بسیار مقاوم می باشد.این غلاف نقش مهمی در عمل ترمیم دارد و از لایه های متعدد اپی تلیوم پوششی تشکیل می گردد.

اندونوریوم(Endoneurium):

این بافت که داخلی ترین غلاف می باشد,آکسون و سلول های اطراف یک فیبر یا رشته عصبی(Nerve Fiber)را دربر می گیرد و بیشتر از بافت کلاژن ساخته می شود.اندونوریوم همچنین انشعاباتی در داخل فاسیکول ایجاد می کند و فیبرهای عصبی داخل فاسیکول را به دستجات کوچکتر تقسیم می کند.

پری نوریوم در التهابات موضعی بافتی,یک سد حفاظتی را برای اعصاب محیطی به وجود می آورد.البته این نکته را هم باید توجه داشته باشیم که قسمت های پایانی این غلاف در نواحی تماس عصبی -عضلانی که نوروماسکولار جانکشن(Neuromuscular Junction)نامیده می شود و همچنین در انتها های آزاد عصبی پوست باز می باشد.

از نکات قابل توجه در ارتباط با بافت های همبند ساختمان اعصاب محیطی این ست که این بافت ها در نواحی خاصی که یک عصب محیطی از روی سطوح مفصلی عبور می کند,بیشتر می باشند.نکته مهم دیگر در ارتباط با تغذیه خونی اعصاب محیطی است که مطالعات و شواهد نشان می دهد که سه شبکه عروقی در عصب محیطی وظیفه تغذیه خونی را برعهده دارند و به همین دلیل(وجود شبکه خونی غنی)در اعمال جراحی عصبی صدمات چندانی به جریان خون عصب مربوطه وارد نمی گردد.

در شکل زیر یک عصب محیطی,فاسیکول ها,یک فیبر عصبی میلین دار همراه با سلول های شوان آن,غلاف ها و همچنین وضعیت تغذیه خونی(Circulation)عصب مربوطه را نشان می دهد:

 

 

مطالب مرتبط:

طناب نخاعی

نوروپاتی محیطی(در دو بخش)

اعصاب مغزی

نویسنده مقاله: فیزیوتراپیست ابراهیم برزکار

*استفاده از مطالب فقط در صورت ذکر منبع وبلاگ فیزیوتراپی مجاز است.

مقالات فیزیوتراپی 

مقالات استخوان شناسی

مقالات آناتومی اندام فوقانی

مقالات آناتومی اندام تحتانی

مقالات آناتومی ستون فقرات

مقالات حرکت شناسی (کینزیولوژی)

مقالات سیستم عضلانی-اسکلتی، بیماری ها و اختلالات مربوطه

مقالات شکستگی استخوانها و جراحی های ارتوپدی

مقالات روماتولوژی (شامل اصطلاحات،اختلالات و بیماریهای روماتیسمی و روماتیسم خارج مفصلی)

مقاله های دستگاه عصبی مرکزی و محیطی (cns & pns)

مقالات سیستم عصبی، بیماریها و اختلالات مربوطه

مقالات سیستم تنفسی، بیماریها و اختلالات مربوطه

مقاله های سیستم حسی، درد و موضوعات آن

مقالات سیستم عروقی، بیماریها و اختلالات مربوطه

مروری بر آناتومی سیستم عصبی، عضلانی و اسکلتی ازطریق تصاویر 

اخبار کنگره ها و سمینارهای فیزیوتراپی 

مهمترین اخبار دکترای حرفه ای فیزیوتراپی

مقالاتی درباره فشار خون، دیابت، بیوفیزیک، رادیولوژی،فیزیولوژی و تست خون، برخی از بیماری ها و...

مقالات ورزش و تغذیه (شامل موضوعات تحرک و فعالیت بدنی،تغذیه صحیح،چاقی،اضافه وزن،کنترل وزن و غیروه)

مقالات قلب و عروق (شامل مفاهیم، اختلالات و مقاله های آموزشی)

طبقه بندی مطالب بر اساس ناحیه بدن

مقالات ستون فقرات

مقالات شانه

مقالات آرنج

مقالات مچ و انگشتان دست

مقالات لگن، مفصل هیپ و ناحیه ران

مقالات زانو

مقالات مچ پا و پا 

مقالات سیستم عصبی (cns & pns)