اندام وتری گلژی(Golgi tendon organ)

صفحه اندام وتری گلژی که در سایت ویکی پدیا ایجاد کردم:

اندام وتری گلژی (به انگلیسی: Golgi tendon organ) گیرنده هایی هستند که حاوی کپسول بوده و در وتر (تاندون)عضلات وجود دارند.اندامهای وتری گلژی همانند گیرنده های دوک عضلانی به عنوان گیرنده های کششی عضلات محسوب می شوند.فیبر عصبی اندام وتری گلژی از نوع Ib است.این فیبر عصبی قطور بوده ولی نسبت به Ia (فیبر عصبی پایانه اولیه دوک عضلانی)اندکی کوچکتر است.به طور متوسط 10 تا 15 فیبر عضلانی معمولا به طور سری(In series) به هر اندام وتری گلژی متصل شده اند[۱].

تصویر ذیل:

 

 

 


اندامهای وتری گلژی نوع خاصی از گیرنده های مکانیکی هستند که در عضلات مخطط،بیشتر به تغییر قوام یا تون عضلانی[۲] حساس هستند و این تغییرات را به دستگاه عصبی مرکزی گزارش می دهند.اطلاعات حاصل از این گیرنده ها بیشتر به نخاع، مخچه و قشر مغز جهت کنترل بیشتر و دقیق تر اعمال حرکتی انتقال می یابد.

فهرست مندرجات

۱ نقش اندامهای وتری گلژی
۲ رفلکس کششی معکوس یا مهار اتوژنیک
۳ رابطه انقباض و کشش عضلانی با تحریک اندام وتری گلژی
۴ پانویس
۵ منابع 


نقش اندامهای وتری گلژی
این گیرنده ها بیشتر به افزایش قوام و تانسیون عضلانی واکنش نشان می دهند و به شدت تحریک می شوند.تحریک اندامهای وتری گلژی(GTO) در پی افزایش تانسیون عضله،باعث تحریک فیبرهای حسی گروه Ib می گردند و زمانی که این تحریکات به میزان بالایی شدت یابد،از تانسیون بیشتر عضلات جلوگیری می کنند.در واقع عضله ای که میزان تانسیون آن افزایش یافته است،در نخاع مهار می گردد.این فرآیند که باعث مهار همان عضله می شود،جهت محافظت و جلوگیری از آسیب عضلانی ضروری است.

 رفلکس کششی معکوس یا مهار اتوژنیک

تحریک گیرنده های وتری گلژی که باعث ایجاد جریان عصبی در فیبرهای حسی Ib می گردد،در جهت مهار همان عضله وارد عمل می شود که این حالت عکس رفلکس کششی به علت تحریک Ia از دوک عضلانی است;به همین دلیل به اثر تحریک Ib رفلکس کششی معکوس یا مهار اتوژنیک[۳] می گویند.

 



در مهار اتوژنیک،نورون های واسطه ای[۴] در نخاع جهت مهار نورون های حرکتی همان عضله و تحریک نورون های حرکتی عضلات مقابل نقش دارند.

 رابطه انقباض و کشش عضلانی با تحریک اندام وتری گلژی

-انقباض عضله.هنگامی که انقباض عضلانی به کاهش طول می انجامد،بخش وتری یا تاندونی عضله کشیده می شود که باعث تحریک بیشتر اندام های وتری گلژی شده و متناسب با کشش ایجاد شده،پیام های زیادی از طریق فیبرهای حسی Ib به نخاع ارسال می گردد.نتیجه ارسال این پیام ها به دستگاه عصبی به خصوص در زمان هایی که تانسیون عضله به میزان زیادی افزایش می یابد،مهار عضله مربوطه جهت جلوگیری از آسیب خواهد بود.

-کشش عضله.اگر کشش عضلانی به صورت آرام و نگه داشته شده اعمال گردد،حساسیت اندام وتری گلژی نسبت به گیرنده های دوک عضلانی بیشتر بوده و با تحریک زیاد Ib،عضله تحت کشش مهار می گردد.بدین ترتیب،عضله مربوطه می تواند تحت کشش بیشتری نیز قرار گیرد. 

  پانویس

↑ شادان، فرخ.ترجمه: فيزيولوژى پزشكى پرفسور آرتورگايتون. جلد دوم.ص 1396
↑ Muscle tone
↑ Autogenic inhibition
↑ Interneurons

 منابع
-نراقى، محمد على؛ حاجى حسينى، داود. ترجمه نوروآناتومى W.C. Wongck. انتشارات جعفرى.

-شادان، فرخ.ترجمه: فيزيولوژى پزشكى پرفسور آرتورگايتون. جلد دوم، انتشارات شركت سهامى چهر.

-برزکار،ابراهیم.ساختار و عملکرد سیستم عصبی-عضلانی.چاپ اول.بهار 1385.شابک:8-7688-06-964

-میناگر، علیرضا و وثوق آزاد، ژاک. ترجمه: نوروآناتومی پایه و کاربردی پرفسور فیتزجرالد.انتشارات دانش پژوه.

-Barbara F. Westmoreland/ Medical Neuroscience; 1994

طبقه بندی مطالب وبلاگ فیزیوتراپی

مقالات فیزیوتراپی 

اخبار کنگره ها و سمینارهای فیزیوتراپی 

مهمترین اخبار دکترای حرفه ای فیزیوتراپی

مقالات استخوان شناسی

مقالات آناتومی اندام فوقانی 

مقالات آناتومی اندام تحتانی

مقالات آناتومی ستون فقرات 

مقالات حرکت شناسی (کینزیولوژی)

مقالات سیستم عضلانی-اسکلتی، بیماری ها و اختلالات مربوطه

مقالات شکستگی استخوانها و جراحی های ارتوپدی

مقاله های دستگاه عصبی مرکزی و محیطی (CNS & PNS)

مقالات سیستم عصبی، بیماریها و اختلالات مربوطه

مقالات سیستم تنفسی، بیماریها و اختلالات مربوطه

مقاله های سیستم حسی، درد و موضوعات آن

مقالات سیستم عروقی، بیماریها و اختلالات مربوطه

مطالب و موضوعات متفرقه (مقالاتی درباره فشار خون، دیابت، بیوفیزیک، رادیولوژی،فیزیولوژی و تست خون، برخی از بیماری ها و...)

 

دوک عضلانی(Muscle spindle)

 

توجه: تصاویر این پست چون قبلا در سرویس بلاگر آپلود شده، به دلیل مسدود بودن بلاگر در ایران ممکن است قابل رویت نباشد برای مشاهده تصاویر در این ارتباط اینجا یا اینجا کلیک کنید.

مقاله دوک عضلانی که در سایت ویکی پدیا ایجاد کردم:

دوک عضلانی (به انگلیسی: Muscle spindle) بخشی در داخل عضله اسکلتی است که حاوی کپسولی از بافت همبند بوده و هر یک از آنها در ساختمان خود حاوی دو الی ده فیبر عضلانی کوچک و نازک هستند.به فیبرهای خارج دوک عضلانی،فیبرهای خارج دوکی[۱] گفته می شود و فیبرهای دوک عضلانی را،فیبرهای داخل دوکی[۲] می گویند.تعداد دوک های عضلانی در انواع عضلات بدن متفاوت است.در برخی از عضلات ممکن است تعداد آنها به چند صد عدد برسد.طول دوک های عضلانی کم بوده(مثلا یک سانتی متر یا کمتر)،بنابراین فیبرهای دوک عضلانی برخلاف فیبرهای عضله اسکلتی(فیبرهای خارج دوکی)کوچک هستند.هر دوک عضلانی در دو ناحیه انتهایی نوک تیز بوده و به اپی میوزیوم فیبرهای خارج دوکی (عضله اسکلتی)اتصال دارند.

تصویر زیر:

 



دوک های عضلانی که در داخل عضله پخش می شوند،پیام هایی را به دستگاه عصبی انتقال می دهند که مربوط به تغییرات طول عضله و میزان سرعت این تغییرات است.هر دوک عضلانی همانند اندام وتری گلژی[۳] حاوی گیرنده های کششی عضلانی هستند که فیبرهای حسی آنها نقش مهمی در عمل کنترل حرکتی دارند.

فهرست مندرجات

۱ انواع فیبرهای دوک عضلانی
۲ عصب دهی حسی در دوک عضلانی
۳ عصب دهی حرکتی در دوک عضلانی
۴ نقش دوک عضلانی در کنترل حرکت
۵ بازتاب یا انعکاس کششی(رفلکس کششی)
۶ پانویس
۷ منابع
۸ پیوند به بیرون 


انواع فیبرهای دوک عضلانی

دو نوع اصلی فیبر داخل دوکی وجود دارد:

فیبرهای با هسته های کیسه ای[۴].هسته ها در نوع فیبرهای کیسه ای،در قسمت استوایی فیبر قرار می گیرند.این فیبرها خود شامل دو نوع Bag1 و Bag2 هستند.تعداد آنها معمولا دو عدد است.طول آنها، 7 الی 8 میلی متر بوده و قطری معادل 25 میکرون دارند.
فیبرهای با هسته های زنجیری[۵].هسته ها در این گروه،در امتداد طولی فیبر عضلانی قرار می گیرند.طول و قطر کمتری دارند و تعداد آنها معمولا پنج عدد است.طول فیبرهای داخل دوکی با هسته های زنجیری، 3 الی 4 میلی متر بوده و 10 تا 12 میکرون قطر دارند.

عصب دهی حسی در دوک عضلانی

دو نوع عصب گیری حسی در فیبرهای دوک عضلانی تعریف می شود که عبارتند از:

پایانه اولیه[۶].این پایانه ها دارای فیبر عصبی قطور Ia بوده که سرعت جریان عصبی آن برابر با 70 الی 120 متر در ثانیه است.قطر این فیبرها به طور متوسط 17 میکرون است.
پایانه ثانویه[۷].فیبر عصبی این گروه، نوع II بوده که نسبت به نوع Ia دارای قطر و سرعت کمتری هستند.قطر متوسطی معادل 8 میکرون دارند.
پایانه های اولیه در قسمت میانی هر دو نوع فیبر دوک عضلانی(فیبرهای با هسته های کیسه ای و زنجیری) دیده می شوند و چون به شکل حلقوی مارپیچی[۸] هستند به این نام خوانده می شوند.پایانه های ثانویه بیشتر فیبرهای دوک عضلانی نوع کیسه ای دو(Bag2) و گروه با هسته های زنجیری را عصب دهی می کنند و محل پایانه های ثانویه نسبت به پایانه های اولیه عمدتا در یک طرف و گاهی در دوطرف آنها است(یعنی بیشتر یک فیبر حسی عصبی ولی گاهی دو فیبر عصبی وجود دارد).پایانه های ثانویه همانند نوع اولیه به دور فیبر داخل دوکی می پیچند ولی چون گاهی به شکل گل افشان[۹] هستند به این نام نیز خوانده می شوند.

عصب دهی حرکتی در دوک عضلانی

عضلات اسکلتی از طریق دو دسته نورون حرکتی عصب دهی می شوند که عبارتنداز:

نورون های حرکتی آلفا.این نورون ها به فیبرهای خارج دوکی یا اکسترافیوزال عصب رسانی می کنند.
نورون های حرکتی گاما.این نورون ها فیبرهای داخل دوکی یا اینترافیوزال را عصب دهی می کنند که خود شامل دو نوع نورون حرکتی گاما هستند:

۱-نورون حرکتی گامای دینامیک(Dynamic gamma motor neuron).فیبرهای داخل دوکی نوع کیسه ای یک(Bag1)،توسط این نورون ها عصب دهی می شوند و درنتیجه منجر به تحریک پایانه های اولیه دارای فیبرهای حسی Ia می گردند.

2-نورون حرکتی گامای استاتیک(Static gamma motor neuron).فیبرهای داخل دوکی نوع کیسه ای دو(Bag2) و زنجیری(Chain)،بیشتر ازطریق گامای استاتیک عصب رسانی می شوند که تحریک پایانه های ثانویه دوک عضلانی را به همراه دارد و درنتیجه فیبرهای حسی گروه II تحریک می شوند.

نقش دوک عضلانی در کنترل حرکت

عوامل مختلفی در کنترل حرکتی مشارکت می کنند.گیرنده های دوک عضلانی یکی از عواملی هستند که در فرآیند کنترل حرکت نقش دارند.این گیرنده ها همانند اندام های وتری گلژی به صورت ناخودآگاه در امر کنترل عضلات اسکلتی دخالت می کنند.پیام های حاصل از این گیرنده ها به عنوان گیرنده های عضلانی به نخاع، مخچه،قشر مغز و سایر قسمت های دستگاه عصبی جهت کنترل حرکتی منتقل می شود.فیبرهای داخل دوک عضلانی در قسمت مرکزی که هسته ها قرار می گیرند،معمولا فاقد اجزای انقباضی اکتین و میوزین هستند.بخش انقباضی عموما در دو انتهای فیبرهای داخل دوکی وجود دارد.انقباض فیبرهای داخل دوکی از دو ناحیه انتهایی باعث کشیده شدن بخش مرکزی و درنتیجه تحریک پایانه های اولیه و ثانویه می گردد.

گیرنده های دوک عضلانی(پایانه های اولیه و ثانویه)به تغییر طول عضلانی و همچنین سرعت تغییرات طول عضله پاسخ می دهند.پیام های حاصله از طریق فیبرهای Ia و II به نخاع و بخش های دیگر دستگاه عصبی مرکزی(CNS) منتقل می گردد.پاسخ گیرنده های دوک عضلانی به دو صورت انجام می شود:

-پاسخ پویا یا فازیک[۱۰].
-پاسخ ثابت یا تونیک[۱۱].

گاما موتور نورون های دینامیک در تحریک پایانه های اولیه و درنتیجه فیبرهای قطور Ia نقش دارند،درحالیکه گاما موتور نورون های استاتیک باعث پاسخ پایانه های ثانویه و درنتیجه فیبرهای نوع II می گردند.در کشش های سریع دوک عضلانی،با تحریک بیشتر Ia به پاسخ فازیک می انجامد.پاسخ فازیک از طریق نورون حرکتی آلفا نسبت به پیام های سریع و تند Ia به عضله مربوطه جهت انقباض ایجاد می گردد.اما زمانیکه بدن وضعیت ثابتی داشته باشد،حساسیت و تحریک پایانه های ثانویه بیشتر بوده و پاسخ تونیک را به دنبال دارد.پایانه های ثانویه بوسیله گاما موتور نورون های استاتیک تحریک می شوند.
بازتاب یا انعکاس کششی(رفلکس کششی)
به پاسخ های فازیک و تونیک دوک عضلانی،بازتاب های کششی (Stretch reflex) یا میوتاتیک می گویند.پاسخ های فازیک و تونیک دوک عضلانی به ترتیب باعث رفلکس کششی پویا(دینامیک) و رفلکس کششی ثابت(استاتیک) می گردند.همچنین رفلکس زانو[۱۲] و کلونوس[۱۳] که به علت کشش های ناحیه دوک عضلانی و تحریک گیرنده های آن ایجاد می شوند به عنوان یک رفلکس کششی محسوب می گردند.در بازتاب زانو که Knee jerk نامیده می شود،Ia به میزان بالایی تحریک می شود که باعث بالا آمدن ساق پا می گردد و درنتیجه یک رفلکس کششی پویا ایجاد می شود.رفلکس کششی باعث تحریک یک عضله و مهار عضله مقابل(از طریق یک نورون واسطه ای در نخاع) می گردد که به آن مهار متقابل(Reciprocal inhibition)می گویند.رفلکس کششی معکوس که از طریق اندام وتری گلژی و فیبرهای حسی Ib ایجاد می شود،چون برخلاف رفلکس کششی از انقباض همان عضله جلوگیری می کند تحت عنوان رفلکس کششی معکوس یاد می شود.به مهار عضله مربوطه در رفلکس کششی معکوس،مهار اتوژنیک(Autogenic inhibition) می گویند.در رفلکس کششی معکوس، برخلاف رفلکس زانو عضله مقابل تحریک می شود.
 پانویس

↑ Extrafusal muscle fibers
↑ Intrafusal muscle fibers
↑ Golgi tendon organ
↑ Nuclear bag fibers
↑ Nuclear chain fibers
↑ Primary ending
↑ Secondary ending
↑ Annulospiral
↑ Flowerspray
↑ Phasic response
↑ Tonic response
↑ Knee jerk یا Patellar reflex
↑ Clonus

 منابع

-نراقى، محمد على؛ حاجى حسينى، داود. ترجمه نوروآناتومى W.C. Wongck. انتشارات جعفرى.
-شادان، فرخ.ترجمه: فيزيولوژى پزشكى پرفسور آرتورگايتون. جلد دوم، انتشارات شركت سهامى چهر.
-برزکار،ابراهیم.ساختار و عملکرد سیستم عصبی-عضلانی.چاپ اول.بهار 1385.شابک:8-7688-06-964

-میناگر، علیرضا و وثوق آزاد، ژاک. ترجمه: نوروآناتومی پایه و کاربردی پرفسور فیتزجرالد.انتشارات دانش پژوه.

-Williams & Warwick/ Gray's Anatomy; 1989.
-Sheila Kitchen & Sarah Bazin.Clayton's Electrotherapy.TEN EDITION.

پیوند به بیرون 

http://barzkar2.blogfa.com/post-42.aspx 
http://barzkar2.blogfa.com/post-43.aspx

منبع تصویر:http://www.ucl.ac.uk/

طبقه بندی مطالب وبلاگ فیزیوتراپی

مقالات فیزیوتراپی 

اخبار کنگره ها و سمینارهای فیزیوتراپی 

مهمترین اخبار دکترای حرفه ای فیزیوتراپی

مقالات استخوان شناسی

مقالات آناتومی اندام فوقانی 

مقالات آناتومی اندام تحتانی

مقالات آناتومی ستون فقرات 

مقالات حرکت شناسی (کینزیولوژی)

مقالات سیستم عضلانی-اسکلتی، بیماری ها و اختلالات مربوطه

مقالات شکستگی استخوانها و جراحی های ارتوپدی

مقاله های دستگاه عصبی مرکزی و محیطی (CNS & PNS)

مقالات سیستم عصبی، بیماریها و اختلالات مربوطه

مقالات سیستم تنفسی، بیماریها و اختلالات مربوطه

مقاله های سیستم حسی، درد و موضوعات آن

مقالات سیستم عروقی، بیماریها و اختلالات مربوطه

مقالاتی درباره فشار خون، دیابت، بیوفیزیک، رادیولوژی،فیزیولوژی و تست خون، برخی از بیماری ها و...

 

عصب ‏دهى عضلانی (Muscle Innervation) و تاندونی-بخش دوم

اهميت عملى دوك عضلانى(Muscle Spindle)

دردوك عضلانى گيرنده هاى كششى وجود دارند.هرعاملى كه قسمت مركزى دوك عضلانى را تحت كشش قرار دهد، سبب مى شود كه ناحيه گيرنده دوك عضلانى متأثر گردد و پيام هاى اين
گيرنده ها ازطريق فيبرهاى Ia و II به شاخ خلفى نخاع و ساير قسمتهاى CNSمى روند (تصوير زیر).


كشش ناحيه مركزى دوک عضلانی ممكن است پاسيو يا اكتيو باشد:

1- كشش غیرفعال(Passive Stretch):

دراين نوع كشش تمام بطن عضله به طور پاسيو طويل مى شود.اين طويل شدن هاى لحظه اى مثلاً درموارد ايجاد رفلكس هاى تاندونى(پرشهاى تاندونى) با ضربه چكش رفلكس روى تاندون، به وجود مى آيند.رفلكسها در بطن عضله ايجاد شده و درصورتى كه قبلاً در تاندون ماده بی حس كننده موضعى تزريق كرده باشيم،رفلكس تأثيرى نمى پذيرد.
 

پرش زانو(Knee Jerk) يا رفلكس پاتلار(Patellar Reflex) نمونه بارز يك رفلكس كششى است(تصوير فوق).هنگامى كه به تاندون پاتلار ضربه مى زنيم،دوك هاى عضلانى دركوادرى سپس كشيده شده و به طور همزمان به نخاع شوكى تخليه مى شوند.دراينجا رشته هاى آوران از نوع Ia و II به طور مستقيم روى آلفا- موتونورونها سيناپس مى كنند.آلفا- موتونورونها با ايجاد انقباض در رشته هاى عضلانى خارج دوكى(اكسترافيوزال)پاسخ مى دهند.اين يك رفلكس مونوسيناپتيك(Monosynaptic Reflex)با زمان نهفتگى(فاصله بين محرك و پاسخ) 10 ميلى ثانيه مى باشد.

رشته هاى آوران دوك علاوه بر تحريك موتونورونهاى همونيموس (به عبارت ديگر، موتونورونهاى عصب دهنده به همان عضله) موجب مهارآلفا-موتونورونهاى عصب دهنده به عضلات آنتاگونيست مى گردند.اين پديده را مهارمتقابل(Reciprocal Inhibition)مى نامند.

لازم به توضيح است كه پايانه هاى اوليه در طى فرآيند كشش بيشترين فعاليت را دارند.هر چه كشش سريع تر و لحظه اى باشد،ايمپالس هاى بيشترى از طريق Ia ارسال مى شوند (تصوير زیر).

  

شکل فوق نحوه پاسخ دهى Ia (گيرنده فازيك) و

                     II (گيرنده تونيك) به هنگام تغيير طول عضلانى را نشان می دهد

بنابراين پايانه هاى اوليه سرعت تغيير كشش را با پاسخ فازيك(Phasic Response)كه مربوط به حركت است،ارسال مى دارند.به طوركلى رفلكس كششى فازيك همراه با كشيدگى كافى عضله به نحوى كه موجب تحريك فيبرهاى حسى اوليه Ia شود ايجاد می گردد.(تصوير ذیل).


                  رفلكس كششى فازيك در تصویر فوق. MN=Motoneuron. براساس اين
                      رفلكس عضله آگونيست و عضلات سينرژيست آن از طريق
Ia تحريك و
                      عضلات آنتاگونيست با تحريك اينترنورون مهارى
Ia غير فعال مى گردد.


پايانه هاى ثانويه برخلاف انواع اوليه، حداكثر تخليه و ارسال ايمپالس را درطى فرآيند كشش كند يا سريع نشان نمى دهند.درحاليكه ،اين پايانه ها در مواقعى كه بدن وضعيت ثابت خاصى را حفظ مى كند،فعالترازانواع اوليه بوده و فركانس آنها با درجه كشش موجود مرتبط است و درنتيجه فيبرهاى II بيشترازفيبرهاى Ia فعال مى گردند.به اين پاسخ، پاسخ تونيك (پيوسته)مى گويند(Tonic Response).

2- كشش فعال(Active Stretch):

در اين نوع كشش، ابتدا گاما- موتونورونها باعث انقباض فيبرهاى داخل دوك(اينترافيوزال) مى گردند.قسمت ميانى كه عموما فاقد رشته هاى اكتين- ميوزين است تحت كشش قرار مى گيرد و در نتيجه اين مسأله منجر به تحريك پايانه هاى اوليه و ثانويه مى شود و معمولاً Ia بيشتر از II تحت تأثير قرار مى گيرد.كه اين خود باعث تحريك رفلكسى ستونهاى حركتى آلفا و فعال شدن فيبرهاى عضلانى اكسترافيوزال مى گردد.

گاما- موتونورونهاى ديناميك كه انتهاى صفحه اى دارند، موجب تحريك Ia مى شوند.گاما- موتونورونهاى استاتيك كه انتهاى آويزان (انتهاى خطى شكل)دارند،پاسخ تونيك رشته هاى دوكى ثانويه مربوط به فيبرهاى II را تقويت مى كنند.

همانطور كه قبلا توضيح داده شد،حساسيت انتهاهاى اوليه و ثانويه دوك هاى عضلانى توسط گاما- موتونورونهاى ديناميك و استاتيك كنترل مى شود.فعال شدن گاما- موتونورونها توانايى ايجاد يك تحريك قوى و كافى را در فيبرهاى آوران گروه Ia دارد كه اين تحريك باعث به وجود آمدن جريان عصبى در آلفا- موتونورونها مى شود.عموما فيبرهاى آوران اوليه Ia تشكيل يك راه عصبى مى دهند كه گاما-موتونورونها را به آلفا- موتونورونها متصل مى كنند كه به اين راه عصبى حلقه گاما(Gamma Loop)مى گويند.


اين تحريك عصبى نشان مى دهد كه گاما- موتونورونها,
دوك هاى عضلانى را در حين حركات ارادى فعال مى كنند و تقريبا همزمان با آن آلفا-موتونورونها نيز فعال مى شوند.بنابراين،حركات ارادى و ساير حركات بدن به فعال شدن همزمان آلفا و گاما- موتونورونها(Alpha-Gamma Coactivation)بستگى دارد.

دراينجا لازم است كه حلقه رفلكسى گاما بيشتر توضيح داده شود.اين حلقه يك مسير رفلكسى است كه راه هاى نزولى حركتى نخاعى را قادر مى سازد تا از طريق نورون های حرکتی گاما
(Gamma Motor Neuron) فعاليت نورون های حرکتی آلفا( Alpha Motor Neuron) تشديد شود و بدين صورت تانسيون عضلات را كنترل كنند.راههاى نزولى حركتى مثلاً راه وستيبولواسپاينال,راه رتيكولواسپاينال یا قشری نخاعی(Corticospinal Tract)با نورونهاى حركتى گاما سيناپس داده و آنها را تحريك مى كنند كه اين باعث مى شود تا فيبرهاى عضلانى داخل دوك منقبض شود و الياف حسى فيبرهاى داخل دوك تحريك گردند و درنتيجه آلفا- موتونورونها نيز تحريك مى شوند و اگر تعداد واحدهاى حركتى(Motor Unit)كه تحريك مى شوند به اندازه كافى باشد باعث انقباض و بنابراين حركت(Movement)مى شود.

اهميت عملى اندامهاى وترى گلژى(GTO or Golgi Tendon Organs)

پيشنهاد شده است كه وقتى عضله اى منقبض مى شود و يا به طور پاسيو كشيده مى شود،الياف كلاژن داخل ارگان محكم شده و فيبرهاى عصبى فشرده و در نتيجه تحريك مى گردند (تصوير زیر).

                  الگوى پاسخ دهى اندام وترى گلژى (A)، به هنگام كشش (B) و انقباض (C)

اندامهاى وترى گلژى در شرايط زير به شدت تحريك مى شوند:

1- وقتى عضله ای منقبض مى شود تاندون عضله كشيده شده و اين كشش درمراحل انتهايى انقباض به بيشترين ميزان خود مى رسد و درنتيجه از طريق GTo، فيبرهاى Ib با فركانس بالايى تحريك مى شوند و پيام هاى حاصله به شاخ خلفى نخاع مى روند و روى اينترنورونهاى شاخ خلفى پايان مى يابند.آكسون هاى اينترنورونها روى نورونهاى حركتى آلفاى عضله مربوطه سيناپس داده و آن را مهار مى كنند.اين مكانيسم مهم است زيرا از تانيسون بيش از حد عضله و تاندون آن جلوگيرى مى كند.

2- هر گاه عضله اى به آرامى و به مدت طولانى (بيش از 6 ثانيه)، تحت استرچ پاسيو قرار مى گيرد، GTo به ميزان زيادى تحريك مى شود و تحريكات در اين حالت خيلى بيشتر از گيرنده هاى دوك عضلانى است و در نتيجه Ib به شدت تحريك شده و با فعال كردن اينترنورونهاى نخاعى باعث مهار عضله استرچ يافته مى شود و در نتيجه مى توانيم عضله را تحت استرچ بيشترى قرار دهيم.

مهار اتوژنيك(Autogenic Inhibition)

رشته هاى آوران Ib، برخلاف فيدبك مثبت ناشى از رشته هاى Ia دوك عضلانى،اثر فيدبك منفى روى موتونورونهاى همان عضله اعمال مى كنند كه به اين اثر مهار اتوژنيك مى نامند و رفلكس مربوطه دو سيناپسى است (تصويرذیل).در این تصویر مهار اتوژنیک عضله کوادری سپس با تحریک متقابل همسترینگ ها همراه می باشد و IN نمایانگر نورون بینابینی مهاری است.

تصوير فوق مهار اتوژنيك عضله كوادرى سپس با تحريك متقابل همسترينگها را نشان می دهد که

 IN نورون بينابينى مهارى است

 

تحريك متقابل موتونورونهاى عضلات آنتاگونيست نيز همراه حالت فوق وجود دارد.بنابراين،اين پاسخ عكس رفلكس كششى بوده و به همين جهت به آن رفلكس كششى معكوس مى گويند.

قسمت اول مقاله با کلیک بر روی اینجا

استفاده از مطالب فقط  درصورت ذکر منبع مجاز است

منبع:

 از کتاب ساختار و عملکرد سیستم عصبی-عضلانی به ترجمه و تدوین نویسنده وبلاگ(فیزیوتراپیست ابراهیم برزکار).چاپ فجر.بهار ۱۳۸۵(چاپ اول)

منابع (References):

-ميناگر، عليرضا؛ وثوق آزاد، ژاك ترجمه نوروآناتومى پايه و كاربردى
پرفسور فيتزجرالد. انتشارات دانش پژوه.

-آمرى نيا،رضا؛ بهروزى راد، نازيلا ترجمه ساختمان و عمل مغز و
اعصاب پرفسور ويليام ويليس. مؤسسه انتشارات تلاش.

-Arthur C.Guyton/Basic Neuroscience: Anatomy & Physiology -http://faculty.etsu.edu/

- Bodine Fowler/ orthopaedic Rehabilitation; 1992

- Williams & Warwick/ Gray's Anatomy

-جامعى، بهنام (زير نظر دكتر حسن عشايرى) كاربرد نوروفيزيولوژى در
توانبخشى. انتشارات دانشگاه علوم پزشكى ايران.

-http://upload.wikimedia.org/

طبقه بندی مطالب وبلاگ فیزیوتراپی

مقالات فیزیوتراپی 

اخبار کنگره ها و سمینارهای فیزیوتراپی 

مهمترین اخبار دکترای حرفه ای فیزیوتراپی

مقالات استخوان شناسی

مقالات آناتومی اندام فوقانی 

مقالات آناتومی اندام تحتانی

مقالات آناتومی ستون فقرات 

مقالات حرکت شناسی (کینزیولوژی)

مقالات سیستم عضلانی-اسکلتی، بیماری ها و اختلالات مربوطه

مقالات شکستگی استخوانها و جراحی های ارتوپدی

مقاله های دستگاه عصبی مرکزی و محیطی (CNS & PNS)

مقالات سیستم عصبی، بیماریها و اختلالات مربوطه

مقالات سیستم تنفسی، بیماریها و اختلالات مربوطه

مقاله های سیستم حسی، درد و موضوعات آن

مقالات سیستم عروقی، بیماریها و اختلالات مربوطه

مطالب و موضوعات متفرقه (مقالاتی درباره فشار خون، دیابت، بیوفیزیک، رادیولوژی،فیزیولوژی و تست خون، برخی از بیماری ها و...)

عصب ‏دهى عضلانی (Muscle Innervation) و تاندونی-بخش اول

ساختمان و عصب گيرى دوك عضلانى(Muscle Spindle)

اين اجسام، ساختمان هاى دوكى شكل هستند كه در ميان الياف بزرگ عضلات اسكلتى قرار گرفته اند. هر دوك شامل كپسول نازكى از بافت پيوندى است كه دو تا ده فيبر نازك مخطط عضلانى را در برمى گيرد. هر كپسول در دو انتهايش به اپى ميوزيوم عضله اسكلتى متصل است.به الياف عضلانى نازك داخل دوك، الياف داخل دوكى(Intrafusal Muscle Fibers) مى گويند و عضله اسكلتى كه دوك را احاطه مى كند،الياف خارج دوكى(Extrafusal Muscle Fibers)ناميده مى شوند.(تصویر زیر)

طول دوكهاى عضلانى تا يك سانتى متر هم مى رسد و تعداد آنها در عضلات مختلف از يك دو جين تا چند صد عدد متغير است.تعداد آنها در عضلات ضد جاذبه ستون مهره اى به ويژه در ناحيه گردن و نزديك استخوان هاى بلند ران و ساق پا زياد است.آنها همچنين در عضلات اينترنسيك دست فراوان مى باشند.عضلات مذكور از نظر فيبرهاى عضلانى آهسته اكسيداتيو (So)غنى مى باشند.دوكها در نقاطى كه رشته هاى سریع و متوسط عضلانى FG (سریع-گلیکولیتیک)يا FoG(فیبرهای متوسط سریع-اکسیداتیو-گلیکولیتیک)غالبيت دارند،كمياب هستند.

بخش مركزى فيبرهاى داخل دوكى يا فاقد فيلامان اكتين- ميوزين است و يا محتوى مقادير ناچيزى از آنهاست. بنابراين،هنگامى كه دو انتهاى فيبر داخل دوكى منقبض مى شود،قسمت مركزى منقبض نشده،بلكه كشيده مى شود.(تصویر ذیل)

دو نوع فيبرهاى دوكى وجود دارد (تصوير زیر) كه عبارتند از:

1- فيبرهاى با هسته هاى مجتمع يا كيسه اى(Nuclear Bag Fibers)

2- فيبرهاى با هسته هاى متوالى يا زنجيرى(Nuclear Chain Fibers)

البته لازم به توضيح است كه فيبرهاى با هسته هاى كيسه اى را مى توان به زيرگروه هاىBag1 و bag2 تقسيم نمود (تصوير زیر از آناتومی گری).


 


دو نوع عصب گيرى حسى براى فيبرهاى داخل دوكى وجود دارد(تصوير ذیل):

1-پايانه اوليه يا حلقوى- مارپيچى(Primary Ending or Annulospiral Ending)

2-پايانه ثانويه يا گل افشان(Secondary Ending or Flowerspray Ending)

پايانه هاى اوليه كه به شكل حلقوى- مارپيچى است در ميانه هر دو نوع فيبر داخل دوك يافت مى شود و به شكل مارپيچ است. پايانه هاى ثانويه كه بعضى شكل گل افشان هستند، عمدتا به دور فيبر داخل دوكى با هسته زنجيرى و bag2 مى پيچند.پايانه هاى ثانويه در دو طرف پايانه هاى حلقوى- مارپيچى وجود دارند.

پايانه اوليه شامل يك فيبر قطور عصبى از نوع Ia است. قطر اين فيبر عصبى 17ميكرون است و پيامهاى حسى را با سرعت 100Msec(سريعترين فيبرهاى عصبى) به نخاع انتقال مى دهند.پايانه هاى ثانويه شامل فيبرهاى عصبى كه اندازه آنها متوسط است (با قطر 8 ميكرون) تشكيل شده و اين فيبرهاى عصب دار تحت عنوان فيبرهاى گروه II خوانده مى شوند.گيرنده هاى دوك عضلانى فاقد كپسول هستند.

اندامهاى وترى گلژى(GTO or Golgi Tendon Organ)

مكانورسپتورهايى هستند كه در محل اتصال الياف عضلانى به بافت تاندونى قرار دارند.حاوى كپسول هستند و به شكل دوكند.كپسول آنها از چندين لايه سلول و الياف كلاژن تشكيل شده است و توسط الياف آوران بزرگ ميلين دار Ib (قطر12-8 ميكرون) عصب دهى مى شوند (تصوير زیر).

فيبرهاى حركتى عضله(Muscle Motor Fibers)

اين فيبرها به سه دسته فيبرهاى آلفا، بتا و گاما تقسيم مى شوند. در قسمت زير به توضيح هر يك از اين نورونهاى حركتى مى پردازيم:

1- آلفا موتور نورون(Alpha Motor Neuron): اين فيبرها به عضلات خارج دوكى سريع و آهسته مى روند (تصوير)،حدود 17 ميكرون قطر دارند و سرعت هدايتشان بين 50 تا 100 متر برثانيه است. آلفا موتور نوررونهاى تونيك (پيوسته) يا استاتيك به فيبرهاى عضلانى كند عصب مى دهند كه آكسونهاى بطئى الانتقال با دامنه هاى نيزه اى كوچك مى باشند.آلفا موتور نورونهاى فازيك(ديناميك)بزرگترند و داراى آستانه بالاتر و آكسونهاى سريع الانتقال با نيزه هاى بزرگ مى باشند.اين نورونها به فيبرهاى عضلانى سريع (FG يا FoG) عصب مى دهند.

تمام آلفا- موتونورونها پيش از ترك ماده خاكسترى، شاخه هاى راجعه اى به يك نوع از سلول هاى واسطه اى نخاع به نام سلول رنشاو(Renshaw Cell) واقع در بخش مديال شاخ خاكسترى قدامى مى دهند که بعدا در قسمت دیگری بحث خواهد شد.

2- بتا موتور نورون (Beta Motor Neuron): فيبرهاى بتا به عضلات خارج دوكى آهسته مى روند. اما انشعابات جانبى هم به فيبرهاى داخل دوكى مى فرستند.

3- گاما موتور نورون(Gamma Motor Neuron): فيبرهاى گاما به عضلات داخل دوكى مى روند،قطرشان بين 2 تا 10 ميكرون مى باشد و سرعت هدايتشان بين 10 تا 45 متر بر ثانيه است.

فيبرهاى گاما تحت عنوان آكسون هاى فوزى موتور(Fusimotor) ناميده مى شوند. دو نوع پايانه براى آكسون هاى گاما وجود دارد.يك نوع با انتهاى صفحه اى كه شبيه پايانه هاى حركتى كوچكند و به انتهاى فيبرهاى داخل دوكى نزديكترند و نوع ديگر با انتهاى آويزان (پايانه خطى شكل) كه به طور گسترده در ميانه فيبر منشعب شده و صفحه انتهايى تشكيل نمى دهد.

اصولاً دو نوع گاما- موتونورون وجود دارد:

1- گاما- موتونورون ديناميك(Dynamic) كه مخصوصا رشته هاى اينترافيوزال هسته دار كيسه اى را عصب دهى مى نمايد.

2- گاما- موتونورون استاتيك(Static) كه بیشتر رشته هاى هسته دار زنجيرى را عصب دهى مى كند.

گاما- موتونورونها ميان آلفا- موتونورونها پراكنده شده اند. آنها تحت كنترل
پروپريواسپاينال(Propriospinal) و سوپرااسپاينال(Supraspinal) قرار دارند که منظور از پروپریواسپاینال,فیبرهای مختص به نخاع می باشند که در طول نخاع به سمت بالا و پایین می روند(قبلا در قسمت طناب نخاعی مطرح شد).راه های سوپرااسپاینال(فوق نخاعی)بعدا در قسمت مسیرها یا راه های پیرامیدال و اکستراپیرامیدال بیان می گردد.تصویر زیر به عنوان نمونه دو مسیر حرکتی راه قشری نخاعی( Corticospinal)را نشان می دهد.

 

قسمت دوم مقاله با کلیک بر روی اینجا

استفاده از مطالب فقط درصورت ذکر منبع وبلاگ مجاز است

منبع:

 از کتاب ساختار و عملکرد سیستم عصبی-عضلانی به ترجمه و تدوین نویسنده وبلاگ(فیزیوتراپیست ابراهیم برزکار).چاپ فجر.بهار ۱۳۸۵(چاپ اول)

منابع (References):

-http://www.colorado.edu/

-http://courses.washington.edu/

-http://fig.cox.miami.edu/

-http://www.unmc.edu/

-http://www.neurotoxininstitute.org/

-http://img.tfd.com/

-آمرى نيا،رضا؛ بهروزى راد، نازيلا ترجمه ساختمان و عمل مغز و
اعصاب پرفسور ويليام ويليس. مؤسسه انتشارات تلاش.

-Arthur C.Guyton/Basic Neuroscience: Anatomy & Physiology ; 1991

-نراقى، محمد على؛ حاجى حسينى، داود ترجمه نوروآناتومى
W.C. Wongck. انتشارات جعفرى.

- Barbara F. Westmoreland/ Medical Neuroscience; 1994

-ميناگر، عليرضا؛ وثوق آزاد، ژاك ترجمه نوروآناتومى پايه و كاربردى
پرفسور فيتزجرالد. انتشارات دانش پژوه.

-http://thebrain.mcgill.ca/

-Williams & Warwick/ Gray's Anatomy

طبقه بندی مطالب وبلاگ فیزیوتراپی

مقالات فیزیوتراپی 

اخبار کنگره ها و سمینارهای فیزیوتراپی 

مهمترین اخبار دکترای حرفه ای فیزیوتراپی

مقالات استخوان شناسی

مقالات آناتومی اندام فوقانی 

مقالات آناتومی اندام تحتانی

مقالات آناتومی ستون فقرات 

مقالات حرکت شناسی (کینزیولوژی)

مقالات سیستم عضلانی-اسکلتی، بیماری ها و اختلالات مربوطه

مقالات شکستگی استخوانها و جراحی های ارتوپدی

مقاله های دستگاه عصبی مرکزی و محیطی (CNS & PNS)

مقالات سیستم عصبی، بیماریها و اختلالات مربوطه

مقالات سیستم تنفسی، بیماریها و اختلالات مربوطه

مقاله های سیستم حسی، درد و موضوعات آن

مقالات سیستم عروقی، بیماریها و اختلالات مربوطه

مطالب و موضوعات متفرقه (مقالاتی درباره فشار خون، دیابت، بیوفیزیک، رادیولوژی،فیزیولوژی و تست خون، برخی از بیماری ها و...)