گایدلاین های عمل بالینی (Clinical practice guidelines)

این مطالب قبلا در وبلاگم در سایت پرشین بلاگ مطرح شده بود که متاسفانه به علت عدم دسترسی به این سایت، مجددا در اینجا ارسال می شود (به علت در دسترس نبودن تصاویر قبلی متن به طور کامل ارسال شده است، تصاویر و اسلایدها در اینجا).

ارائه کننده: فیزیوتراپیست ابراهیم برزکار

گایدلاین های بالینی (راهنماهای بالینی)

Clinical Guidelines

---------------------------------------

راهنماهای عملکرد بالینی یا CPGs

Clinical practice guidelines

فهرست موضوعات

واژه های کاربردی

مقدمه

گایدلاین های عملکرد بالینی (راهنماهای عملکرد بالینی) چیست؟

فواید گایدلاین های عملکرد بالینی

گایدلاین های بالینی (راهنماهای بالینی) چه چیزی نیستند؟

انواع گایدلاین های بالینی

گایدلاین های تک رشته ای و چند رشته ای

بخش های مورد توجه در گایدلاین های بالینی (راهنماهای بالینی)

ویژگی های راهنماهای بالینی

تصمیم گیری های بالینی

جایگاه راهنماهای بالینی در مدیریت نظام سلامت

پیاده سازی راهنماهای بالینی

نظارت بر عملکرد بالینی

بهره وری در نظام سلامت

ایجاد راهنماهای های بالینی

هدف از انطباق (بومی سازی) راهنماهای بالینی چیست؟

فرایند انطباق (ADAPTE) چیست؟

تهیه گزارش راهنمای ملی بالینی

پروتکل های بالینی

پایگاه های اطلاعاتی آنلاین گایدلاین های بالینی

واژه های کاربردی

واژه های کاربردی در ارتباط با گایدلاین های بالینی عبارت اند از:

راهنماهای بالینی Clinical Guidelines

راهکارهای بالینی

راهنماهای بالینی مبتنی بر شواهد Evidence-based clinical guidelines

راهنماهای عملکرد بالینی Clinical practice guidelines

راهنماهای عملکرد بالینی مبتنی بر شواهد

راهنماهای عمل بالینی مبتنی بر شواهد

مقدمه

مدتی است که عملکرد مبتنی بر شواهد (Evidence based practice) در جهان مطرح است. در این میان گایدلاین های بالینی (Clinical Guidelines) یا راهنماهای بالینی ابزاری برای استفاده از شواهد علمی در تصمیم گیری های بالینی می باشند.

رویکرد مبتنی بر گایدلاین جهت مراقبت سلامت در ایالات متحده آمریکا در دهه 1990 آغاز شد. گایدلاین های عملکرد بالینی مبتنی بر بهترین شواهد علمی موجود هستند. این گایدلاین ها، شامل توصیه هایی برای کلینیسین ها در مورد مراقبت از بیماران با شرایط خاص می باشند.

توجه به این نکته ضروری است که هدف اصلی یک راهنمای بالینی برای ارائه دهندگان خدمات سلامت، کمک به فرایند تصمیم گیری بالینی آنها بر اساس شواهد علمی همراه با در نظر گرفتن ارزش ها و ترجیحات بیماران می باشد.

گایدلاین های عملکرد بالینی (راهنماهای عملکرد بالینی) چیست؟

راهنمای عملکرد بالینی (گایدلاین عملکرد بالینی) ابزاری است که شواهد علمی موجود را به پیشنهادات عملی تبدیل می نماید تا به ارائه دهندگان خدمات در حرفه های مختلف همانند فیزیوتراپی، پزشکی، پرستاری و... جهت تصمیم گیری های بالینی (Clinical decision making) کمک نمایند. بنابراین راهنماهای عملکرد بالینی، راهنماهای مبتنی بر شواهد علمی (Scientific evidence) هستند.

گایدلاین های عملکرد بالینی مجموعه ای نظام مند از آخرین و معتبرترین شواهد علمی هستند که شیوه های برخورد بالینی با یک بیمار را به طور طبقه بندی شده با در نظر گرفتن اولویت ها،‌ اثربخشی و هزینه اثربخشی بیان می کنند. گایدلاین های قابل اطمینان، درجات کیفیت شواهد و قدرت توصیه ها (Strength of the recommendations) را فراهم می کنند.

زمانی که شواهد عملی برای تصمیم گیری های بالینی موجود باشند، می توان پیامد آنها را به "سفید" (سودمند: فواید بیش از مضرات هستند) و "سیاه" (مضر: مضرات بیش از فوائد هستند) تقسیم بندی نمود.

هدف از مراقبت مبتنی بر شواهد، کاهش استفاده بیش از حد از ناحیه سیاه و افزایش استفاده کم از نواحی سفید است. بدیهی است استفاده از شواهد در بالین به افزایش کیفیت مراقبت از سلامت منجر خواهد شد.

بهترین دلیل برای کاربرد گایدلاین های عملکرد بالینی (Clinical practice guidelines) در مراکز درمانی، ارتقای کیفیت خدمات، کاهش هزینه ها، بالا بردن سطح سلامت جامعه و هم سطح نمودن استانداردهای ملی با استانداردهای بین المللی است. هدف از تهیه گایدلاین های بالینی، ارائه توصیه های صریح و آشکار با هدفی مشخص جهت تاثیرگذاری بر عملکرد متخصصین سلامت است.

استفاده از گایدلاین های عملکرد بالینی منجر به کاهش اختلاف دیدگاهها در عملکردهای بالینی می گردد و یک الگوی منطقی جهت ارجاع بیماران محسوب می شود.

علیرغم مزایای بسیار زیاد راهنماهای عملکرد بالینی و تاکید فراوانی که بر تدوین و بومی سازی این راهنماها برای خدمات و مراقبت های سلامت در قوانین جاری کشور شده است و همچنین اقدامات پراکنده صورت گرفته در بخش های مختلف نظام سلامت کشور، تا سال های گذشته چارچوب مشخصی برای تدوین آنها در کشور وجود نداشته است.

با اقداماتی که از سال ۱۳۹۰ در دفتر ارزیابی فناوری، تدوین استاندارد و تعرفه سلامت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی صورت گرفته است، بستر و فرآیند منظم و مدونی برای تدوین راهنماهای عملکرد بالینی در سطح ملی فراهم آمده است.

بررسی تاریخچه کاربرد راهنمای عملکرد بالینی در کشور حاکی از آن است که تا سال ۱۳۸۲ این راهنماها حتی در بطن ارائه خدمات سلامت کشور جایگاهی نداشته و در سال های بعد نیز بدون ساختار معین و کاملا غیر نظام مند گسترش یافته بود. ولی در سال ۱۳۸۹ و به دنبال تفکیک معاونت های بهداشت و درمان، ساختار قانونی و رسمی در دفتر ارزیابی فناوری، تدوین استاندارد و تعرفه سلامت مستقر در معاونت درمان وزارت بهداشت پیدا کرده است.

اداره استانداردسازی و تدوین راهنمای طبابت بالینی با ماموریت تدوین، تایید نهایی و ابلاغ راهنماها و استاندارهای سلامت، وظیفه ایجاد راهبردهای حمایت کننده از کاربرد شواهد در تصمیم گیری بالینی و مدیریت دانش بالینی را در نظام سلامت کشور به عهده گرفت تا با هدایت کلیه دست اندرکاران اعم از تیم پزشکی و سیاست گذاران، اولویت های ملی را جهت تدوین محصولات دانشی سنتتیک ملاک عمل قرار دهد تا در راستای پاسخگویی به نیازهای موجود و کارشناسی شده جمعیت هدف، برنامه ریزی کرده و به پیامدهای مطلوب دست یابد.

راهنماهای بالینی به عنوان مرجع علمی برای سایر راهنماهای خدمات سلامت مورد استناد قرار می گیرند. همچنین راهنماهای بالینی توصیه های ساختارمندی هستند که به متخصص بالینی و بیمار در تصمیم گیری مناسب برای مواجهه با یک شرایط بالینی خاص کمک می کنند . اگر این راهنماها صحیح، علمی و متناسب با جامعه هدف تدوین شوند، منجر به ارتقای کیفیت و حتی کمیت خدمات سلامت می شوند.

قالب یک راهنمای بالینی معمولا از طریق جنبه خاصی از مراقبت یا وضعیت علایم و به واسطه جمعیت هدف تعیین می شود. گاهی راهنماهای بالینی ممکن است اهداف گسترده برای مراقبت سلامت و مجموعه ضوابطی را جهت رسیدن به آن ارائه دهند. راهنماهای دیگر ممکن است جزییات و ویژگی های بیشتر از جمله اطلاعات بیشتر درباره شرایط بیمار و گزینه های درمانی مورد نیاز را فراهم کنند.

فواید گایدلاین های عملکرد بالینی

برخی از مهمترین فواید گایدلاین های عملکرد بالینی عبارت اند از:

  • بهبود پیامدهای بالینی
  • کاهش اختلاف در عملکردهای بالینی
  • افزایش کاربرد مداخلات موثر شناخته شده
  • مقرون به صرفه بودن یا کاهش هزینه های مراقبت
  • افزایش شفافیت شواهد در توجیه مداخلات
  • مشروعیت بخشیدن به حرفه
  • بهبود کیفیت خدمات سلامت

گایدلاین های بالینی چه چیزی نیستند؟

  • دستورات گام به گام برای ارزیابی و درمان
  • دستورالعمل، حکم یا نظام نامه
  • توصیف ساده درجه شیوع، اتیولوژی (علت شناسی) و ارزیابی اختلالات و بیماریها
  • جایگزینی برای قضاوت های حرفه ای

انواع گایدلاین های بالینی

انواع گایدلاین بالینی عبارت اند از:

  • گایدلاین های قطعی یا محدود (Deterministic guidelines)
  • گایدلاین های شاخه ای (Branching guidelines)

گایدلاین های قطعی یا محدود (Deterministic guidelines) شامل لیست های ثابتی هستند که به توصیف جنبه هایی از مراقبت که باید دنبال شوند می پردازند. این گایدلاین ها ممکن است برای توصیف حداقل سطح مراقبت مورد استفاده قرار گیرند ولی سودمندی آنها محدود است، به نحوی که اجازه تصمیم گیری های مناسب را نمی دهند.

گایدلاین های شاخه ای (Branching guidelines) معمولا به صورت مدل های نموداری (الگوریتم) ارائه می شوند. الگوریتم ها (Algorithms)، مدل های نموداری می باشند که مسیر تصمیم گیری های بالینی محسوب شده و ابزارهای بسیار مناسب جهت انتقال مفاهیم هستند.

در گایدلاین های شاخه ای، مسیر عمل توصیه شده در هر مرحله به ارزیابی انتقادی و ارزشیابی اطلاعات بالینی که از بیمار به دست آمده وابسته است و سپس روی یک مسیری که از قبل در گایدلاین مشخص شده تصمیم گیری صورت می گیرد.

گایدلاین های تک رشته ای و چند رشته ای

انواع گایدلاین های بالینی را بر اساس اینکه توسط کدام گروه یا حرفه تدوین گردند می توان به دو گروه تقسیم کرد که عبارت اند از:

  • گایدلاین های تک رشته ای (Mono-disciplinary guidelines)
  • گایدلاین های چند رشته ای (Multidisciplinary guidelines)

در گایدلاین های تک رشته ای، یک گروه یا حرفه خاص مانند فیزیوتراپیست ها در ایجاد گایدلاین مورد نظر نقش دارند (به عنوان مثال ایجاد گایدلاین کمردرد فقط بوسیله گروه فیزیوتراپیست یا ارتوپد).

اگر ایجاد گایدلاین بالینی با مشارکت بیش از یک گروه، رشته یا حرفه صورت گیرد گایدلاین چند رشته ای نامیده می شود (مثلا ایجاد گایدلاین کمردرد توسط گروه های ارتوپدی، روماتولوژی، فیزیوتراپی، روانشناسی، متخصص درد، فارماکولوژی و...).

در سودمندی هر دو نوع گایدلاین تک رشته ای و چند رشته ای توافق وجود دارد. با این حال، به منظور دستیابی به پیام استوار و سازگار، گایدلاین های تک رشته ای باید یک منبع چندرشته ای نیز داشته باشند. معمولا گایدلاین های چند رشته ای به جای تکیه بر منافع و دیدگاه های کاربران مورد نظر شامل توصیه هایی با شواهد قوی هستند.

یک گایدلاین تک رشته ای خوب برای اجرا آسان تر است، ولی گایدلاین های چند رشته ای احساس می شوند که شانس بیشتری جهت عملکرد متشکل و وحدت بخش دارند (بخصوص برای عملکرد عمومی و حرفه های منسوب به پزشکی). به طورکلی معمولا گایدلاین های چند رشته ای در مقایسه با گایدلاین های تک رشته ای در موضوعاتی چون محتوی، توسعه و اجرا مزایای متعددی دارند.

بخش های مورد توجه در راهنماهای بالینی (گایدلاین های بالینی)

به طور کلی در راهنماهای بالینی به ۶ بخش زیر باید توجه نمود:

1- ویژگی های راهنماهای بالینی

2- تصمیم گیری های بالینی

3- جایگاه راهنماهای بالینی در مدیریت نظام سلامت

4- پیاده سازی راهنماهای بالینی

5- نظارت بر عملکرد بالینی

6- بهره وری در نظام سلامت

ویژگی های راهنماهای بالینی

- راهنماهای بالینی ابزاری برای کمک به تصمیم گیری بالینی هستند، بنابراین لازم است تا در مواردی که ارائه کنندگان خدمات سلامت نیازمند کمک به تصمیم گیری می باشند مشخص گردد و سپس راهنمای بالینی تدوین شود.

- راهنمای بالینی یک فرآیند تدوین نظام مند و مبتنی بر شواهد است. توصیه های راهنماهای بالینی باید بر پایه شواهد پژوهشی معتبر بالینی و با در نظر گرفتن شرایط بومی تدوین شوند.

- آنچه که باید در فرآیند تدوین راهنماهای بالینی به آن دقت شود این است که راهنمای بالینی تولید شده باید دارای خصوصیات و ویژگی هایی باشد که بتواند در تصمیم گیریهای بالینی نقش کلیدی ایفا کند.

- استخراج استانداردهای عملکرد بالینی، سیاست های راهبردی خدمات، تدوین ملاک های پرداخت بر اساس عملکرد (Pay for performance) و استفاده به عنوان مرجع علمی در موارد قانونی از جمله کاربردهای این محصول در سیاست گذاری های بالینی است.

تصمیم گیری های بالینی

راهنماهای عملکرد بالینی برای حمایت از فرآیندهای تصمیم گیری متخصص بالینی جهت مراقبت بیمار طراحی می شوند.

در تصمیم گیری بالینی چند وجه وجود دارد که در شکل دهی به راهنماهای بالینی نیز باید مورد توجه قرار گیرند:

- نحوه طرح مسئله

- گزینه های پیش رو

- پیامدهای مورد انتظار

- نوع و نحوه تحلیل و به کارگیری اطلاعات مورد نیاز

- معیارهای انتخاب بهترین گزینه

- نحوه ایجاد توازن بین معیارها و شاخص های مختلف در تصمیم گیری

تصمیم گیری بالینی شامل مواردی است که پزشکان و یا ارائه دهندگان خدمات سلامت تصمیم می گیرند که برای یک بیماری یا اختلال خاص چه اقداماتی و در چه زمانی انجام شود؟ به عنوان مثال برای بیماری که با دل درد حاد مراجعه کرده است و مشکوک به آپاندیسیت است چه اقدام تشخیصی ای انجام شود یا برای بیماری که با سکته مغزی مراجعه کرده است کدام اقدام درمانی و در چه زمانی باید انجام شود و... .

انجام صحیح اقدامات عمدتا مربوط به دانش به کارگیری صحیح فناوری و یا مهارت انجام برخی از پروسیجرها می باشد که به عنوان مثال می توان به استانداردهای انجام اعمال جراحی و... اشاره کرد و نهایتاً ارائه دهندگان خدمات باید بتوانند فرآیندهایی را که برای بیماران لازم است را به نحو صحیح مدیریت کنند تا بتوان بهترین نتیجه را با توجه به امکانات موجود گرفت. به عنوان مثال اگر می دانیم که بیماری که دچار سکته مغزی شده است باید تا قبل از 5/4 ساعت داروی ترومبولیتیک دریافت کند، باید فرآیند های تشخیصی و درمانی در این خصوص به نحوی مدیریت شوند که بیماران بتوانند به موقع درمان مربوطه را دریافت کنند.

آن بخشی از عملکرد بالینی که به وسیله راهنماهای عملکرد بالینی مدیریت شده و همسو با نیازها، اولویت ها و محدودیت امکانات کشور شکل می گیرند تصمیم گیری های بالینی هستند.

راهنماهای عملکرد بالینی به شیوه ای نظام مند با تحلیل دانش موجود، وضعیت و شرایط کشور تدوین می شوند و ارائه دهندگان خدمات بالینی را قادر خواهند ساخت که مناسب ترین تصمیم را برای بیماران مختلف در شرایط مختلف بگیرند.

این راهنماها، متولیان نظام سلامت را قادر به ارزیابی عملکردشان می کنند تا در مجموع سطح ارائه خدمات و درنتیجه سطح کلی سلامت جامعه افزایش یابد. همچنین مدیریت تصمیمات بالینی مهمترین نقش را در مدیریت منابع مالی نظام سلامت ایفا می کند.

جایگاه راهنماهای عملکرد بالینی در مدیریت نظام سلامت

راهنما های عملکرد بالینی با ایفای سه نقش مهم، جایگاه ویژه ای در مدیریت نظام سلامت بر عهده دارند:

- هدایت ارائه دهندگان و گیرندگان خدمات

- تغذیه سیستم نظارت بر عملکرد از طریق شاخص ها و استاندارهای تدوین شده

- مدیریت سیاست های خرید خدمت در راستای ارتقای بهره وری

پیاده سازی راهنماهای بالینی

نحوه پیاده سازی راهنماهای بالینی نیز باید متناسب با ساختار و فرآیند تدوین باشد. همان موضوعات و دغدغه هایی که لازم است تا در تدوین لحاظ شود باید در به کارگیری و پیاده سازی نیز مورد توجه قرار گیرد، چرا که ضروری است تا نقش و جایگاه راهنماهای عملکرد بالینی در تصمیم گیری های بالینی هم در تدوین و هم در برنامه ریزی برای به کارگیری آن مشخص و معین شود.

راهنماهای بالینی مبتنی بر شواهد با دارا بودن قابلیت اندازه گیری، ابزاری را در نظام سلامت فراهم می کنند که تشخصیص بهترین تصمیم را در شرایط مختلف ممکن می سازند.

پیاده سازی راهنماهای بالینی در اتخاذ سیاست های بیمه ای و پرداخت مبتنی بر عملکرد موثر می باشند. راهنماهای بالینی مبتنی بر شواهد، قضاوت ارزشی در مورد کیفیت خدمات را امکان پذیر می سازند و تعیین کیفیت خدمات موجود و جایگاه خدمات مطلوب را مشخص می نمایند.

همچنین با توجه به نقش اساسی راهنماهای بالینی در مدیریت بیماری های شایع و یا بیماری هایی که هزینه بالایی دارند و نیز در مواردی که روش های درمانی متنوعی برای یک بیماری تجویز می شود، پیاده سازی آن ها به عنوان راهکاری در کنترل بیماری های شایع، کاهش هزینه های درمان و نیز مدیریت صحیح امکانات، تجهیزات، داروها و سایر منابع مطرح می باشند.

نظارت بر عملکرد بالینی

از آن جایی که راهنماهای عملکرد بالینی بر پایه شواهد پژوهشی بالینی تدوین می شوند و شواهد پژوهشی بالینی می توانند تاثیر اقدامات مختلف را بر پیامدهای سلامت به صورت کمی اندازه گیری کنند، بنابراین راهنماهای عملکرد بالینی ابزارهای بسیار مناسبی برای ارزیابی تاثیر رویکردهای مختلف تشخیصی و درمانی بر سلامت بیماران و کل جامعه هستند.

همچنین راهنماهای بالینی می توانند معیارها، استانداردها و شاخص هایی برای ارزیابی عملکرد و نیز پرداخت مبتنی بر عملکرد ارائه کنند. با این روش نه تنها می توان تصمیم گیری های صحیح را ارزیابی کرد بلکه می توان بر انجام صحیح خدمات و مدیریت صحیح فرآیندها نیز به طور غیر مستقیم نظارت کرد. ممیزی بالینی فرآیندی برای حصول اطمینان و تضمین ارتقای مستمر عملکرد بهینه در زمینه ارائه خدمات سلامت می باشد. راهنماهای عملکرد بالینی به عنوان اصلی ترین بخش چرخه ممیزی بالینی مورد استفاده قرار می گیرند.

بهره وری در نظام سلامت

راهنماهای بالینی می توانند معیار بسیار مناسبی برای پرداخت مبتنی بر عملکرد و نیز تعیین استراتژی های خرید خدمت توسط سازمان های بیمه گر باشند. زمانی که شاخص های عملکردی و پیامدی شفاف داشته باشیم می توانیم پرداخت ها را بر اساس این شاخص ها تنظیم کنیم.

به عنوان مثال می توانیم در مورد هریک از شاخص های عملکردی، نحوه و میزان پرداخت را مشخص کنیم یا می توانیم با داشتن دفعات مراجعات، هزینه های کلی خدمات را در صورت ارائه صحیح و به موقع آنها محاسبه کنیم و با در نظر گرفتن بازه اطمینان، پرداخت در مورد آنها را به صورت DRG (گروه های مرتبط با تشخیص) یا گلوبال (بسته به اینکه محاسبه کدام یک آسان تر و واقعی تر باشد) انجام دهیم و با این روش منابع بیمه ها را به نحو احسن مدیریت کنیم.

ایجاد راهنماهای بالینی

راهنماهای عملکرد بالینی مبتنی بر شواهد بیانیه هایی هستند که به صورت نظام مند (سیستماتیک) تدوین می شوند و حاوی توصیه هایی (Recommendations) برای ارائه دهندگان خدمات سلامت با هدف مراقبت بهتر از بیماران و افراد جامعه می باشند و این توصیه ها بر مبنای جدیدترین و با کیفیت ترین شواهد علمی موجود بنا شده اند.

تولید گایدلاین های بالینی (راهنماهای بالینی) پس از تشکیل یک گروه بین رشته ای، شناسایی سئوال بالینی واضحی که بیماران، مداخله، مواجهه و پیامدهای مورد نظر را تعریف می کند و انجام مطالعه مروری منظم از شواهد صورت می پذیرد. به دنبال این اقدامات، پیشنویس اولیه می بایست تحت بررسی همتایان قرار گیرد. در این فرایند ذینفعان (Stakeholders)، نمایندگان بیماران، پژوهشگران، سیاست گذاران و تامین کنندگان مالی شرکت دارند. ذینفعان شامل ارائه کنندگان، گیرندگان خدمت، انجمن های علمی و تشکل های صنفی مربوطه و نظام سلامت هستند.

از آن جایی که تولید راهنماهای بالینی در شرایط فعلی کشور بسیار سخت و طولانی می باشد و در عین حال نیازمند استفاده از این راهنماها هستیم لذا بهتر است که از راهنماهای موجود در دنیا بهره جست و راهنماها بر اساس شرایط منطقه ای، اقتصادی و فرهنگی کشور تدوین گردند . اصطلاحاً به این امر، انطباق (Adaptation) یا بومی سازی می گویند. انطباق راهنمای بالینی اولین قدم جهت اجرای شواهد در عملکرد است و استفاده از شواهد را از طریق ایجاد احساس مالکیت در مصرف کنندگان نهائی ارتقاء می بخشد.

تدوین راهنماهای بالینی معمولاً در دو قالب نگارش راهنماهای بالینی اصیل (Original) و یا بومی سازی (Adaptation) راهنماهای بالینی صورت می گیرد.

اکثر راهنماهای بالینی موجود که در نتیجه جستجو های معمول به دست می آیند، در دسته راهنماهای بالینی اصیل هستند ولی اعتقاد بر این است که در کشورهای در حال توسعه مانند کشور ما، بومی سازی راهنماهای بالینی در کوتاه مدت و میان مدت ممکن است راهکار مناسبی باشد تا این که مهارت های لازم و کافی جهت تولید راهنماهای بالینی اصیل ایجاد شود.

در تدوین یک راهنمای بالینی اصیل علاوه بر احاطه علمی کامل به موضوع مورد نظر و در واقع صاحب نظر بودن در آن حیطه، به دانش و علوم متدولوژیک وسیع و متنوعی نیاز است و از آن مهمتر اینکه تدوین یک راهنمای بالینی اصیل، نیازمند پشتوانه ای غنی از بررسی های اپیدمیولوژیک، کارآزمایی های بالینی، بررسی های مروری و متاآنالیزهایی است که لازم است از قبل انجام شده باشند.

بومی سازی (انطباق) گایدلاین به مفهوم نگاه نظام مند به گایدلاین های موجود در جهت یافتن مرتبط ترین آنها با شرایط بیماران ما، تلفیق آن با ملزومات فرهنگی و ‌منطقه ای جمعیت هدف و نیز امکانات نظام سلامت است.

فرآیند تدوین گایدلاین های عملکرد بالینی

فرآیند تدوین راهنماهای عملکرد بالینی شامل مراحل زیر است:

1. انتخاب موضوع

2. تشکیل کارگروه

3. جستجو و یافتن منابع

4. ارزیابی شواهد

5. تلفیق شواهد

6. تدوین توصیه ها

7. انتشار راهنمای بالینی

8. اجرای راهنما

9. ارزیابی نتایج

انطباق یا بومی سازی فرایندی فعال است که در آن نیازها، اولویت ها، قوانین، سیاست ها و منابع خاص محیط مخاطب در نظر گرفته می شوند و با رویکردی نظام مند و مشارکتی، شواهد خارجی با داده ها و شرایط محلی ارزیابی می گردند. مصرف کنندگان راهنماها در فرایند انطباق شرکت داده می شوند تا مسائل خاص مرتبط با سلامت نیز در نظر گرفته شده و به آنها پاسخ داده شود.

هدف از انطباق (بومی سازی) راهنماهای بالینی چیست؟

در بومی سازی راهنماهای ملی عملکرد بالینی، راهنماهای بالینی تدوین شده در کشورهای دیگر نقد شده و توصیه های آنها و شواهد مربوط به هر توصیه بررسی شده و پس از بررسی قابلیت بومی سازی نتایج در کشور، توصیه های نهایی تدوین می شود.

هدف از انطباق راهنماها به بستر محلی، ایجاد استانداردی روشن، قابل تکرار و شفاف است که بر پایه اصول ذیل استوار است:

1-اصول مبتنی بر شواهد

2-روش های قابل اعتمادی که کیفیت را تضمین می کنند

3-مشارکت ذینفعان کلیدی

4-در نظر گرفتن بستر محلی

5-چارچوب انعطاف پذیر برای گنجاندن نیاز های خاص

6-به رسمیت شناختن منابع راهنماها

فرایند انطباق (ADAPTE) چیست؟

به طورکلی فرایند انطباق شامل سه مرحله می باشد:

1-مرحله برنامه ریزی

2-مرحله انطباق

3-مرحله تولید محصول نهایی

مرحله برنامه ریزی

قبل از شروع فرایند انطباق، برنامه ریزی برای اقدامات لازم صورت می گیرد که شامل شناسائی مهارت ها، منابع لازم و طراحی پانل می باشد. پانل باید شامل مصرف کنندگان نهایی راهنما از جمله ارائه دهندگان خدمات مراقبت، مدیران و بیماران باشند.

مرحله انطباق

در این مرحله، موضوع انتخاب شده و مسائل خاص بالینی شناسایی می شوند. جستجوی لازم برای یافتن و ارزیابی راهنما انجام می گردد. درباره انطباق راهنما تصمیم گیری می شود و نسخه اولیه راهنمای انطباق یافته آماده می گردد.

ارزیابی در تصمیم گیری برای انتخاب و اصلاح راهنمای مرجع نقش مهمی دارد و بر اساس آن ممکن است راهنمای دیگری انتخاب شود. راهنمای انتخاب شده صرفا از نظر زبانی ترجمه شده و با شرایط محلی مطابقت داده می شود، پیشنهادات آن اصلاح شده و به روز رسانی می گردد و یا راهنمای بالینی بر مبنای چند راهنمای مرجع طراحی می شود.

مرحله نهایی

در این بخش راهنمای تهیه شده توسط سایرین مطالعه و مرور می گردد و از ذینفعان مرتبط بازخورد گرفته می شود و برای به روز کردن راهنمای انطباق یافته و نگارش نسخه نهایی آن، با تهیه کنندگان اصلی راهنمای مرجع مشاوره انجام می گیرد. آخرین اقدام لازم، تنظیم فرآیند به روز رسانی راهنما است.

تهیه گزارش راهنمای ملی بالینی

تهیه گزارش راهنمای ملی عملکرد بالینی شامل شش بخش اصلی به شرح زیر است:

۱. عنوان (عنوان کلی راهنما، جمعیت هدف و کاربران هدف راهنما)

۲. مقدمه و اپیدمیولوژی (تعریف بیماری، اپیدمیولوژی بیماری-جهانی / منطقه / کشور-، اهمیت موضوع و دلایل انتخاب این بیماری جهت تدوین راهنما، اهمیت و دلایل انتخاب کاربران هدف)

۳. اهداف بومی سازی راهنما (ایمنی بیشتر، اثربخشی بالینی بهتر، مقرون به صرفه بودن هزینه ها، استانداردسازی و کاهش تنوع ارایه خدمات، افزایش رضایت مندی بیماران)

۴. متدولوژی (شیوه های جستجو و بازیابی منابع راهنماهای عملکرد بالینی، روش ارزیابی راهنماها، روش غربالگری راهنماها، شیوه تدوین توصیه ها، نحوه تدوین استانداردها و معیارهای ممیزی بالینی)

۵. همکاران پروژه (اعضای هسته مرکزی)

۶. منابع و مآخذ

۷. جدول زمان بندی مراحل اجرای طرح

تفاوت پروتکل های بالینی (Clinical protocols) با گایدلاین های بالینی

پروتکل ها یا دستورالعمل های بالینی، مجموعه ای از فرآیندها یا برنامه های صریح و دقیق در مواجهه با یک وضعیت خاص بالینی هستند که باید با ترتیب و توالی مشخص انجام گیرند. پروتکل های بالینی فاقد انعطاف پذیری هستند و عمل به آنها الزام قانونی دارد ولی گایدلاین های بالینی، توصیه هایی برای مدیریت عملکرد می باشند که از طریق شواهد علمی حمایت می شوند.

پایگاه های اطلاعاتی آنلاین گایدلاین های بالینی

Physiotherapy Evidence Database (PEDro)

https://search.pedro.org.au/search-results?calc_text=guidelines&-find=Search

https://search.pedro.org.au/search-results?calc_text=clinical+guidelines&-find=Search

The International Federation of Orthopaedic Manipulative Physical Therapists (IFOMPT)

http://www.ifompt.org

PTNow: Tools for Advancing Physical Therapist Practice

http://www.ptnow.org/clinical-practice-guidelines

Australian National Health and Medical Research Council clinical practice guidelines

https://www.nhmrc.gov.au

https://www.nhmrc.gov.au/guidelines/search

Canadian Medical Association infobase of clinical practice guidelines

https://www.cma.ca/En/Pages/clinical-practice-guidelines.aspx

eGuidelines

https://www.guidelines.co.uk

https://www.guidelinesinpractice.co.uk

Guidelines International Network (G-I-N)

http://www.g-i-n.net

National Institute for Clinical Excellence

https://www.nice.org.uk

New Zealand Guidelines

http://www.health.govt.nz

Scottish Intercollegiate Guidelines Network

http://www.sign.ac.uk

US National Guidelines Clearing House

https://www.guideline.gov

ارائه کننده: فیزیوتراپیست ابراهیم برزکار

*استفاده از مطالب فقط درصورت ذکر منبع وبلاگ یا لینک آن مجاز است.

منابع (References)

  • ملکی، کتایون و همکاران. راهنماهای بالینی. مرکز تحقیقات بهره برداری از دانش سلامت. گروه ترجمان دانش. دانشگاه علوم پزشکی تهران. شماره ۱۶. مهر ۱۳۸۸
  • اولیائی منش، علیرضا و همکاران. راهنماهای ملی طبابت بالینی. انتشارات پارسه نگار. چاپ اول. بهار ۱۳۹۲
  • اثربخشی بالینی. تیم مدرسان حاکمیت بالینی. دفتر مدیریت بیمارستانی و تعالی خدمات بالینی. وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی
  • عسگری، سعید و همکاران. راهنمای طبابت بالینی مبتنی بر شواهد. درمان اکسپوژر پوسیدگی. دفتر ارزیابی فن آوری، استانداردسازی و تعرفه سلامت. خرداد ماه ۱۳۹۴

https://www.pedro.org.au

https://www.guideline.gov

https://www.uptodate.com/contents/overview-of-clinical-practice-guidelines

https://www.guidelines.co.uk

http://www.g-i-n.net

https://www.nice.org.uk

http://bh.kmu.ac.ir

http://medicine.kaums.ac.ir

https://www.nhlbi.nih.gov/health-pro/guidelines/about

http://farasa.net

http://www.apta.org/EvidenceResearch/EBPTools/CPGs

http://fa.journals.sid.ir/ViewPaper.aspx?id=126342

http://barzkar2.persianblog.ir/post/709

http://ircebm.tbzmed.ac.ir

http://www.health.govt.nz

http://slideplayer.com

http://www.sign.ac.uk

https://en.wikipedia.org

http://www.wcpt.org/

http://www.physio-pedia.com/Clinical_Guidelines

https://www.slideshare.net

http://www.ifompt.org

https://www.nhmrc.gov.au

https://www.cma.ca/En/Pages/clinical-practice-guidelines.aspx

www.nursing.health.wa.gov.au

https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC5217556

http://www.ptnow.org/clinical-practice-guidelines

https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC3489332

اسلایدهای راهنماها (گایدلاین ها)ی عملکرد بالینی

مطالب مرتبط

مقالات فیزیوتراپی

معرفی کتاب من

عمل مبتنی بر شواهد (عملکرد مبتنی بر شواهد)/Evidence based practice

طبقه بندی مطالب بر اساس ناحیه بدن

مقالات ستون فقرات

مقالات شانه

مقالات آرنج

مقالات مچ و انگشتان دست

مقالات لگن، مفصل هیپ و ناحیه ران

مقالات زانو

مقالات مچ پا و پا

مقالات سیستم عصبی (cns & pns)

ویدیوهای آموزشی

عمل مبتنی بر شواهد (عملکرد مبتنی بر شواهد)/Evidence based practice

این مطالب قبلا در وبلاگم در سایت پرشین بلاگ مطرح شده بود که متاسفانه به علت عدم دسترسی به این سایت، مجددا در اینجا ارسال می شود (به علت در دسترس نبودن تصاویر قبلی بیشتر متن ارسال شده است).

ارائه کننده: فیزیوتراپیست ابراهیم برزکار

عملکرد مبتنی بر شواهد

(Evidence based practice (EBP

-----------------------------------

پزشکی مبتنی بر شواهد

(Evidence based medicine (EBM

قسمت اول

پزشکی مبتنی بر شواهد (Evidence based medicine) زاییده شرایطی بوده است که در آن شکاف بین "پژوهش" و "ارائه مراقبت" هر روز عمیق تر می شد. به زبان ساده، فاصله افراد بالینی از کاربرد نتایج پژوهش ها در ارائه مراقبت ها هر روز بیشتر می شد. پزشکی یا طب مبتنی بر شواهد به منظور پر کردن این شکاف به وجود آمد.

همچنین پزشکی مدرن در برابر هجوم اطلاعات بخصوص در عصر ارتباطات و بدون امکان تجزیه و تحلیل تمامی مطالب منتشر شده قرار گرفته است که از یک طرف منبع مناسبی برای کلینیسین ها هستند و از طرفی دیگر ممکن است موجبات سردرگمی آنها را فراهم آورند.

بدین ترتیب لزوم ایجاد روش هایی مناسب در جستجو، ارزیابی، تجمیع و مرور داده های موجود و تولید داده های جدید بر اساس داده های قبلی و چگونگی بکارگیری آنها بیش از پیش ملموس می نماید.

چون پژوهش های معتبر و بی ارزش بسیار زیادی منتشر شده اند، قابل درک است که کلینیسین ها از بسیاری از این پژوهش ها بی اطلاع بوده و ابزاری برای ارزیابی آنها در اختیار نداشته باشند. از طرفی اغلب افراد نتایج کارهای پژوهشی خود را به طریقی منتشر می کنند که برای کادر درمانی پرمشغله به آسانی قابل دسترس نیست.

در سال ۱۹۷۲ اپیدمیولوژیست بریتانیایی به نام آرچی کاکرن (Archie cochrane) نشان داد که اغلب تصمیمات در انجام مراقبتهای پزشکی بر مرور طبقه بندی شده از تحقیقات موجود بالینی مبتنی نیستند. کاکرن پیشنهاد نمود که محققین و کلینسین ها بایستی به شکل بین المللی با همدیگر همکاری نمایند تا بتوانند تمامی کارآزمایی های بالینی موجود را به صورت طبقه بندی شده مرور نمایند.

دیوید ساکت (David sacket) و همکاران وی در 1996، واژه پزشکی مبتنی بر شواهد (EBM) را توضیح دادند و تعریف کنونی پزشکی مبتنی بر شواهد را چنین بیان نمودند:

"استفاده دقیق، روشن و عاقلانه از بهترین شواهد موجود برای تصمیم گیری در مورد مراقبت از بیماران و یا تلفیق بهترین شواهد به دست آمده از تحقیق با مهارت های کلینیکی و ارزش های بیمار".

لفظ پزشکی مبتنی بر شواهد (EBM) که عمدتاً به جای لفظ قدیمی تر اپیدمیولوژی بالین استفاده می شود هم اکنون تحت عنوان عملکرد مبتنی بر شواهد (Evidence based practice) نامیده می شود.

عملکرد مبتنی بر شواهد علاوه بر اینکه به زمینه های مختلف مراقبت های سلامت اشاره دارد، همچنین به روشن کردن اهمیت این نکته می پردازد که "شواهد موجودی" که ما در مورد آنها صحبت می کنیم شواهد تجربی هستند. در عمل، این شواهد یا به کار می آیند یا اصلاً کاربردی ندارند.

فرآیند پزشکی یا طب مبتنی بر شواهد یک فرآیند 5 مرحله ای است که مراحل آن عبارت اند از:

تنظیم یک سئوال بالینی قابل پاسخ دادن، جستجوی شواهد (مطالعات علمی) ، ارزیابی نقادانه شواهد، کاربرد شواهد و ارزیابی عملکرد.

طب مبتنی بر شواهد چیست و چه ضرورتی دارد؟

ساده ترین تعریفی که می توان از طب مبتنی بر شواهد ارائه داد عبارت است از: "استفاده از بهترین شواهد علمی موجود برای هدایت تصمیم گیری های بالینی."

تعریف ارائه شده یک تعریف ساده ولی قابل بسط می باشد. از بدو تولد طب مبتنی بر شواهد در اوایل دهه 1990 میلادی در دانشگاه مک مستر کانادا تاکنون، تعاریف بی شماری برای آن ارائه شده است. سازمان ها و افراد مختلف برای کاربردی کردن طب مبتنی بر شواهد، تعاریف خاصی را ارائه کرده اند که با وجود ظواهر متفاوت، اساساً تفاوت چندانی با هم ندارند.

مرور منابع و آثار علمی نشان می دهد که بین عملکرد افراد بالینی، اختلاف زیادی وجود دارد که منعکس کننده شکاف عمیق بین پژوهش و ارائه مراقبت ها می باشد. به عبارت دیگر، افراد بالینی برای ارائه مراقبت ها به حد کافی از نتایج پژوهش ها استفاده نمی کنند. می توان برای اثبات این ادعا، ده ها سند معتبر ارائه داد.

به طور اجمال، در بسیاری از موقعیت های بالینی، کارهایی را که نباید انجام دهیم، انجام می دهیم و در موقعیت های دیگر کارهایی را که باید انجام دهیم، انجام نمی دهیم. در بیشتر مواقع، شواهد علمی محکمی برای اثبات صحت تصمیمات بالینی خود نداریم و در اغلب موارد نمی توانیم اثبات کنیم که تصمیمات بالینی ما به نفع بیماران بوده اند یا خیر؟.

اگر در آنچه بیان شد تردید دارید در خلوت خود به دو سئوال زیر پاسخ دهید:

آیا می توانم برای همه تصمیمات بالینی خود شواهد علمی متقن ارائه دهم؟

آیا تصمیمات بالینی من مطابق آخرین یافته های علمی است؟

از طرف دیگر، با دو حقیقت بزرگ مواجه هستیم. اول این که دانش پزشکی با سرعت سرسام آوری افزایش می یابد. دوم این که دسترسی، ارزیابی و کاربرد اطلاعات پزشکی با استفاده از روش های سنتی عملاً مقدور نمی باشد. به عبارت دیگر، افراد بالینی برای اصلاح رویکرد سنتی خود به طبابت و ارائه مراقبت ها، به شدت نیازمند اطلاعات پزشکیِ به روز و به هنگام می باشند ولی در عمل نمی توانند از اطلاعات موجود به طور روزمره و در برخورد های روزانه با بیماران، استفاده کنند. سئوال این است که آیا روشی برای بهره مندی از دانش پزشکی موجود در ارائه بهتر و اثربخش تر مراقبت ها وجود دارد؟

پاسخ مثبت است و آن پزشکی مبتنی بر شواهد (EBM) است.

پزشکی مبتنی بر شواهد از میان انبوه اطلاعات پزشکی، شواهد محکم و متقنی را برای تصمیم گیری های بالینی فراهم می سازد. می دانید که ارائه هر مراقبت ممکن است شامل ده ها سئوال یا تصمیم گیری باشد و برای پاسخ به هر سئوال یا اتخاذ هر تصمیم، نیازمند اطلاعات یا شواهد علمی هستیم.

حال اگر بتوانیم در هر یک از موارد بالینی از شواهد علمی محکم استفاده کنیم، اختلاف عملکرد افراد بالینی و درنتیجه شکاف بین پژوهش و ارائه مراقبت ها از بین خواهد رفت. بنابراین، کاربرد شواهد علمی برای تصمیم گیری ها و اقدامات بالینی، صحت و اثربخشی تصمیمات و اقدامات بالینی ما را تضمین می کند.

فرآیند پزشکی مبتنی بر شواهد

پزشکی مبتنی بر شواهد یک فرآیند پنج مرحله ای است که مراحل آن عبارت اند از:

1- تنظم یک سئوال قابل پاسخ دادن

2- جستجوی شواهد

3- ارزیابی نقادانه شواهد

4- کاربرد شواهد

5- ارزیابی عملکرد

نگاهی گذرا به مراحل فرایند طب مبتنی بر شواهد نشان می دهد که این فرایند یک فرایند بسیار منطقی و قابل درک است. با این توضیح که با یک سئوال قابل پاسخ دادن شروع می شود؛ برای پاسخ دادن به آن سئوال شواهد لازم جستجو می شود؛ شواهد علمی پیدا شده، نقادانه ارزیابی می شود تا نسبت به صحت نتایج آن اطمینان حاصل کنیم؛ شواهد را بکار می گیریم و درنهایت، عملکرد خود را ارزیابی می کنیم.

با یک دوره استفاده از پزشکی مبتنی بر شواهد و ارزیابی عملکرد آن دوره، با بصیرت حاصل از یادگیری، وارد دوره دیگری از کاربرد طب مبتنی بر شواهد می شویم. تکرار کاربرد شواهد و ارزیابی عملکرد، فرایند پزشکی مبتنی بر شواهد را به یک عادت تبدیل می کند. این آن چیزی است که باید در همه افراد بالینی آموزشی و غیر آموزشی اتفاق افتد.

----------------------------------------------------------

قسمت دوم

فرآیند عملکرد مبتنی بر شواهد

عملکرد مبتنی بر شواهد (EBP) یک فرآیند پنج مرحله ای است که مراحل آن عبارت اند از:

1- تنظیم یک سئوال بالینی قابل پاسخ دادن

2- جستجوی شواهد

3- ارزیابی نقادانه شواهد

4- کاربرد شواهد

5- ارزیابی عملکرد

نگاهی گذرا به مراحل فرایند عملکرد مبتنی بر شواهد نشان می دهد که این فرایند یک فرایند بسیار منطقی و قابل درک است. با این توضیح که با یک سئوال بالینی قابل پاسخ دادن شروع می شود؛ برای پاسخ دادن به آن سئوال شواهد لازم جستجو می شود؛ شواهد علمی پیدا شده، نقادانه ارزیابی می گردد تا نسبت به صحت نتایج آن اطمینان حاصل کنیم؛ شواهد را بکار می گیریم و درنهایت، عملکرد خود را مجددا مورد ارزیابی و بررسی قرار می دهیم.

با یک دوره استفاده از عملکرد مبتنی بر شواهد و ارزیابی عملکرد آن دوره، با آگاهی و بینش حاصل از یادگیری، وارد دوره دیگری از کاربرد عملکرد مبتنی بر شواهد می شویم. تکرار کاربرد شواهد و ارزیابی عملکرد، فرایند عملکرد مبتنی بر شواهد را به یک عادت تبدیل می کند. این آن چیزی است که باید در همه افراد بالینی آموزشی و غیر آموزشی اتفاق افتد.

1- تنظم یک سئوال بالینی قابل پاسخ دادن

گرچه همه مراحل فرایند عملکرد مبتنی بر شواهد در جایگاه خود حائز اهمیت هستند ولی اگر سئوال بالینی وجود نداشته باشد هرگز این فرایند شروع نخواهد شد. با سئوال بالینی نه تنها فرایند عملکرد مبتنی بر شواهد شروع می گردد، بلکه سئوال بالینی سایر مراحل عملکرد مبتنی بر شواهد را نیز هدایت می کند. سئوال بالینی مثل یک چراغ است، وقتی که روشن شد راه را برای طی بقیه مراحل فرایند عملکرد مبتنی بر شواهد مشخص می کند.

سوالات بک گراند (Background) و فورگراند (Foreground)

سوالات بک گراند (Background)، سوالاتی کلی بوده که افراد در پی دانش عمومی هستند. به سوالات بک گراند قبلا پاسخ داده شده و بیشتر در کتاب های درسی به آنها اشاره شده است. برای دسترسی به پاسخ سوالات بک گراند، معمولا نیازی به جستجو در منابع علمی و پایگاه های اطلاعاتی (Database) نیست. افراد مبتدی و تازه کار بیشتر سوالات بک گراند را مطرح می کنند (برخلاف افراد خبره، با تجربه و متخصص).

سوالات فورگراند (Foreground)، سوالاتی هستند که در پی دانش خاص در ارتباط با ارزیابی، تشخیص، پیش آگهی و درمان می باشند. برای افراد خبره و با تجربه بیشتر این نوع از سوالات مطرح هستند. جهت پاسخ به سوالات فورگراند باید به پایگاه های اطلاعاتی و منابع علمی معتبر مراجعه کرد.

سوالات فورگراند در ارتباط با پیکو (PICO) است که به عنوان مدل رایج برای تنظیم یک سوال بالینی قابل پاسخ دادن شناخته می شود.

الگوی یک سئوال بالینی قابل جستجو شامل موارد زیر است:

• جمعیت/مشکل Population/Problem

• مداخله Intervention

• مقایسه Comparison

• پیامد یا نتیجه Outcome

از ترکیب حروف اول لاتین این واژه های کلیدی، پیکو (PICO) به وجود می آید که الگوی رایج برای تنظیم یک سئوال بالینی قابل پاسخ دادن می باشد. بنابراین اگر با الگوی پیکو مواجه شدید، نباید از آن بترسید. این الگو از طراحی مطالعات کارآزمایی بالینی (Clinical trials) مرتبط با درمان به وجود آمده است ولی با اندکی تغییر برای سایر سئوالات بالینی نیز قابل استفاده می باشد.

2- جستجوی شواهد

بدیهی است که تصور جستجوی شواهد بدون یک سئوال بالینی، تصور نادرستی است. بنابراین، جریان جستجوی شواهد صد در صد تحت کنترل سئوال

بالینی است. بدین معنی که اولاً راهبرد جستجوی شواهد به طور مستقیم از سئوال بالینی استخراج می شود. ثانیاً، سئوال بالینی دیکته می کند که چه نوع مطالعه یا مطالعاتی جستجو شود.

از طرف دیگر، مطالعات یا شواهد موجود برای پاسخ دادن به یک سئوال بالینی ارزش یکسانی ندارند، بلکه شواهد بر حسب نوع مطالعه رتبه بندی می شوند. برای پاسخ به یک سئوال بالینی، می توان قوی ترین تا ضعیف ترین نوع مطالعه را پیدا کرد.

علاوه بر سازماندهی مطالعات بر حسب نوع مطالعه منفرد، شواهد علمی در پایگاه های اطلاعاتی در سطوح مختلف نیز سازماندهی شده اند. به عبارت روشن تر، در این پایگاه ها نه تنها می توان مقالات منفرد را پیدا کرد بلکه اَشکال دیگری از شواهد را نیز می توان پیدا کرد.

سازماندهی شواهد علمی به سهولت دسترسی به شواهد و صرفه جویی در وقت افراد بالینی کمک شایان توجهی می کند.

همچنین برای جستجوی شواهد لازم نیست به همه پایگاه های اطلاعاتی مراجعه کنیم. شاید سه تا از مهمترین پایگاه های داده ای در علوم پزشکی که پاسخگوی بیشتر نیازها هستند، Cochran Library ،PubMed و Clinical Evidence باشند؛ بنابراین، ابتدا باید مهارت جستجو در این پایگاه ها را یاد گرفت.

لینک های مفید در ارتباط با پایگاه اطلاعاتی کاکرن Cochran:

http://www.cochrane.org

http://www.cochranelibrary.com

http://onlinelibrary.wiley.com/cochranelibrary/search

لینک های مفید در ارتباط با پاب مد PubMed:

https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pubmed

https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pubmed/advanced

https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc

لینک پایگاه BMJ clinical evidence

http://clinicalevidence.bmj.com/x/index.html

در حوزه فیزیوتراپی، علاوه بر سه پایگاه مناسب Cochran Library ،PubMed و Clinical Evidence، پدرو Pedro به عنوان پایگاه شواهد فیزیوتراپی شناخته می شود.

پایگاه اطلاعاتی شواهد فیزیوتراپی

Physiotherapy Evidence Database


پدرو Pedro یک پایگاه اطلاعاتی رایگان با بیش از 36,000 کارآزمایی های تصادفی، بررسی های سیستماتیک و راهنماهای عملکرد بالینی در زمینه فیزیوتراپی است. برای هر کارآزمایی، بررسی و راهنما، PEDro جزئیات استنادی (کتابشناختی)، چکیده و یک لینک به متن کامل، در صورت امکان فراهم می کند. تمام کارآزمایی های موجود در پایگاه اطلاعاتی PEDro به طور مستقل از لحاظ کیفیت ارزیابی می شوند. این رتبه بندی های کیفی برای هدایت سریع کاربران به کارآزمایی های معتبر و جامع استفاده می شود تا عملکرد بالینی را هدایت نمایند.

پدرو Pedro از طریق مرکز فیزیوتراپی مبتنی بر شواهد در مؤسسه سلامت جهانی جورج، وابسته به تحقیقات علوم اعصاب استرالیا ایجاد شده است. این پایگاه به 11 زبان انگلیسی، پرتغالی، آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، چینی، ژاپنی، کره ای، ترکی و تامیلی در دسترس است.

لینک ها برای جستجوی شواهد:

https://www.pedro.org.au

https://search.pedro.org.au/search

https://search.pedro.org.au/advanced-search

انواع مطالعات

برحسب نقش محقق در اختصاص جمعیت مطالعه به گروه مداخله و گروه شاهد، می توان مطالعات را به دو گروه بزرگ تجربی (نقش فعال) و مشاهده ای (نقش غیر فعال) تقسیم کرد.

به عبارت دیگر اگر اختصاص جمعیت مطالعه به گروه های مورد نظر در اختیار محقق باشد، مطالعه یک مطالعه تجربی (Experimental study) یا مداخله ای (Interventional studies) است ولی اگر جمعیت مطالعه خارج از اراده و دخالت محقق به گروه های مطالعه تقسیم شده باشند، مطالعه یک مطالعه مشاهده ای (Observational study) یا غیر تجربی است.

کارآزمایی بالینی (Clinical trials)

کارآزمایی بالینی (Clinical trials) یکی از انواع مطالعات است که بر روی جمعیت‌های انسانی انجام می‌شود. کارآزمایی های بالینی، تجربیات یا مشاهداتی هستند که در پژوهش های بالینی انجام می گردند. کاربرد مهم کارآزمایی‌های بالینی در مطالعه اثرات داروها و شیوه‌های درمانی جدید است.

مطالعات مشاهده ای (Observational studies)

مطالعات مشاهده ای مطالعاتی هستند که در آن پژوهشگر تنها به مشاهده روابط بین متغیرها و پیامد مورد نظر می پردازد و هیچ نقشی در وجود یا مقدار متغیرهای مستقل و مخدوش کننده و مواجهه در بین واحدهای پژوهش ندارد.

مثال:

1-بررسی شیوع اختلال خواب در بین رانندگان شب رو

2-بررسی عوامل موثر در ایجاد سرطان ریه در بین پزشکان یک کشور خاص

3-تعیین مشخصات افراد در خطر خودکشی

سه نوع مطالعه مشاهده ای وجود دارند که نوع آن ها با توجه به زمان سنجش پیامدها تعیین می شود:

• اگر پیامدها پس از مواجهه سنجش شوند، مطالعه از نوع همگروهی یا کوهورت (Cohort study) می باشد.

• اگر پیامدها همزمان با مواجهه سنجش شوند، مطالعه مقطعی (Cross-sectional study) است.

• اگر پیامدها قبل از تعیین مواجهه سنجش شوند، مطالعه مورد- شاهدی (Case-control study) است. معمولاً مطالعات مورد شاهدی وقتی استفاده می شوند که بیماری نادری مورد بررسی است.

مطالعات تجربی یا مداخله ای (Experimental or Interventional studies)

در مطالعات تجربی (مداخله ای)، پژوهشگر حداقل یک متغیر مستقل یا مواجهه را خود تعیین می کند و به مداخله در ایجاد رابطه و یا مواجهه با متغیرها می پردازد. مداخله مورد نظر می تواند در ارتباط با درمان، پیشگیری، غربالگری، تشخیص و یا کیفیت زندگی باشد.

مثال:

۱-مقایسه کم شدن چاقی شکمی در افراد در سه گروه تمرین هوازی، تمرین استقامتی و گروه شاهد

۲-مقایسه رشد قدی کودکان در مدارسی که جزو طرح تغذیه رایگان قرار گرفته اند و در مدارس شاهد

انواع مطالعات تجربی (Experimental studies) عبارت اند از:

1-کارآزمایی بالینی تصادفی‌سازی شده (Randomized Clinical Trial or RCT)

2-کارآزمایی بالینی تصادفی‌سازی نشده (Nonrandomized Clinical Trial)

کارآزمایی بالینی تصادفی‌سازی شده (Randomized Clinical Trial or RCT):

مطالعه‌ای که در آن شرکت کنندگان به‌طور تصادفی در گروه‌های مجزایی قرار می‌گیرند تا محققان درمان‌های مختلف را با هم مقایسه نمایند. محققان و شرکت کنندگان به دلخواه نمی‌توانند گروه‌ها را انتخاب کنند. به‌طور تصادفی قرار دادن شرکت‌کنندگان در گروه‌های مختلف به این معنی می‌باشد که گروه‌ها، شبیه هم خواهند بود و اینکه درمان‌هایی را که در مورد شرکت کنندگان صورت می‌گیرد می‌توان به‌طور بی‌طرفانه مقایسه نمود. در هنگام انجام آزمایش بالینی، مشخص نیست کدام درمان از همه بهتر می‌باشد. کارآزمایی بالینی کنترل شده (Controlled Clinical Trial) عبارت است از آزمایش بالینی که شامل گروه مقایسه (شاهد) است. افراد این گروه از درمانی دیگر برخوردار می‌شوند، یا آنها را درمان نمی‌کنند و به آنها دارو نما (پلاسبو) داده می‌شود.

ویژگی های کارآزمایی بالینی تصادفی سازی شده عبارت اند از:

۱-شرایط مطالعه کنترل شده است

۲-گروه کنترل وجود دارد

۳-گروه های مداخله و کنترل تصادفی انتخاب می شوند

کارآزمایی بالینی تصادفی‌سازی نشده (Nonrandomized Clinical Trial):

آزمایشی بالینی که در آن شرکت کنندگان به‌طور تصادفی در گروه‌های مختلف درمان قرار نمی‌گیرند. ممکن است خود شرکت‌کنندگان تصمیم بگیرند در کدام گروه قرار گیرند یا امکان دارد محقق آنها را در گروه‌های مختلف قرار دهد.

مطالعه دوسوکور و یک سوکور

یک مطالعه کارآزمایی که با بی اطلاعی شرکت کنندگان و ارزیابی کنندگان انجام می گیرد را یک مطالعه دوسوکور (Double-blind study) می نامند و کمترین احتمال سوگیری در آن وجود دارد.

یک کارآزمایی را که در آن یا شرکت کنندگان یا ارزیابی کنندگان از گروه افراد بی اطلاع هستند، یک مطالعه یک سوکور (Single-blind study) می نامند. نتایج این نوع کارآزمایی در مقایسه با مطالعه دو سوکور کمتر قابل اعتماد است.

مطالعه ای که نه یک سو کور و نه دوسوکور باشد به دلیل احتمال بالای سوگیری، کمترین قابلیت اعتماد را دارد.

سازماندهی و سطوح شواهد

برای دسترسی آسان و سریع به شواهد، گزارش مطالعات علمی در پایگاه های اطلاعاتی در سطوح مختلف سازماندهی شده اند.

در سطح اول، مقالات منفرد قرار دارند. برای مثال ممکن است در رابطه با سئوال بالینی خود یک مطالعه کارآزمایی بالینی یا یک مطالعه هم گروهی (کوهورت) پیدا کنید. در سطح دوم، مطالعات مروری منظم قرار دارند. در این نوع مطالعات، چندین مطالعه اولیه ادغام می شوند.

در سطح سوم، خلاصه ای از مطالعات معتبر تهیه می شود و در دسترس استفاده کنندگان قرار می گیرد. بالاخره، در سطح چهارم، سیستم های رایانه ای حمایت از تصمیم (Computerized decision support systems) قرار دارند که بالاترین سطح موجود می باشد. سطح چهارم در آغاز راه بوده و بنابراین در حال حاضر در سطح عموم کاربرد ندارد. لذا سه سطح دیگر مورد توجه ما می باشند. هر چه از سطح اول به سطوح دوم و سوم حرکت می کنیم، شواهد قابل اعتمادتر و کاربردی تر می شوند.

بهترین مطالعه، مطالعه ای است که در آن کمترین احتمال سوگیری وجود داشته باشد. در تصویر زیر سطوح مختلف شواهد ارائه شده است. چنان که مشاهده می کنید هر چه از بالا به سمت پایین حرکت می کنیم احتمال سوگیری مطالعه افزایش می یابد و در نتیجه قابلیت اعتماد به یافته ها کاهش می یابد. بنابراین، به عنوان یک قاعده کلی همیشه باید به دنبال شواهدی باشیم که از کمترین سوگیری و بیشترین قابلیت اعتماد برخوردار هستند. برعکس هرچه از پایین به طرف بالا حرکت می کنیم کیفیت اطلاعات و شواهد افزایش می یابد.

مرورهای نظام مند (Systematic reviews) و متاآنالیز (Meta-analysis)

«جمع‌آوری تحقیقات، خلاص شدن از شر زباله‌ و خلاصه کردن بهترین باقی‌مانده‌ها، جوهر علم مرور نظام مند (سیستماتیک) است.»

موضوع عملکرد مبتنی بر شواهد (Evidence-Based Practice, EBP) در اوایل دهه ۱۹۹۰ نقش مستندات موجود در حیطه مراقبت سلامت را پررنگ کرد. طولی نکشید تا مشخص شد چنانچه متخصصان بالینی بخواهند در یک مشاوره معمولی واقعا آگاهانه تصمیم‌گیری کنند علاوه بر مطالعات اولیه نیازمند ترکیب شواهد در یک قلمرو خاص هستند. اگرچه مطالعات مروری آن زمان برای مقابله با این چالش مناسب به نظر نمی‌رسید.

مطالعات مروری پیش از دوران EBP به طور معمول غیرسیستماتیک و فاقد روش آماری برای تعیین بهترین تخمین اثرات درمان از میان اطلاعات در دسترس بود. درنتیجه نتایج پایانی آنها همراه با خطا و نادرست بود. در پاسخ به این چالش، سازمان بین‌المللی همکاری کاکرن (The Cochrane Collaboration) در سال ۱۹۹۲ تشکیل شد تا منبع گسترده و به روز از مرورهای سیستماتیک کارآزمایی‌های بالینی کنترل شده و تصادفی شده (RCT) مرتبط با مراقبت‌های سلامت باشد.

مرور سیستماتیک (نظام‌مند یا ساختاریافته) سعی دارد تا با شناسایی، ارزیابی و سنتز تمام شواهد تجربی حاوی معیارهای واجد شرایط از پیش تعیین شده، به یک سؤال پژوهشی مشخص پاسخ دهد. محققان مرورهای سیستماتیک را با به کارگیری روش‌های صریح، با هدف کاهش خطای سوگیری (bias) و به منظور تولید یافته‌های قابل اعتمادی که می‌تواند مورد استفاده تصمیم‌سازان قرار بگیرد، انجام می‌دهند.

متاآنالیز یک روش آماری است که توسط آن نتایج تک تک مطالعات وارد شده در یک مرور سیستماتیک با یکدیگر ترکیب شده و یک آمار کلی تولید و ارایه می‌شود. بسیاری از مرورهای کاکرن فواید و مضرات مداخلات را با جمع‌آوری داده‌های بیش از یک مطالعه اندازه‌گیری و آنها را با یکدیگر ترکیب می‌کنند تا متوسط نتایج حاصل شود. بدین‌ترتیب یک تخمین دقیق‌تری از اثرات یک مداخله فراهم شده و عدم اطمینان آن کاهش می‌یابد.

همه مرورهای کاکرن دارای متاآنالیز نیستند، چرا که اگر مطالعات وارد شده در یک مرور سیستماتیک بسیار ناهمگون باشند بدین‌معنا که طراحی آنها بسیار متفاوت باشد، پیامدهای اندازه‌گیری شده به قدر کافی مشابه نباشند یا این‌ که در مورد کیفیت مطالعات نگرانی‌هایی وجود داشته باشد، برآورد متوسط نتایج مطالعات بی‌معنا به نظر می‌رسد.

نکته:

سازماندهی شواهد این پیام را می رساند که موقع جستجوی شواهد به ترتیب باید سراغ خلاصه مطالعات، مقالات مروری منظم و مقالات منفرد برویم. به عبارت دیگر، زمانی باید به سراغ مطالعات منفرد برویم که خلاصه مطالعات یا مطالعات مروری منظم پیدا نکنیم. ملاحظه می کنید که سازماندهی شواهد به افراد بالینی کمک می کنند تا پاسخ سئوال بالینی خود را در کوتاه ترین زمان ممکن پیدا کنند.

3- ارزیابی نقادانه شواهد

برای ارزیابی نقادانه یک مطالعه کارآزمایی بالینی باید به سه سئوال زیر پاسخ دهیم:

-1 پیکوی مطالعه چیست و آیا به حد کافی به پیکوی شما نزدیک است؟

-2 مطالعه چقدر خوب انجام گرفته است؟

-3 نتایج چه معنی می دهند و آیا ممکن است تصادفی به وجود آمده باشند؟

در این جا اصول مورد استفاده برای پاسخ به سئوالات بالا و کاربرد این اصول در یک مطالعه کارآزمایی بالینی را با عنوان "استفاده از جوراب های کشی برای کاهش خطر ترومبوز ورید عمقی در پرواز های طولانی مدت با هواپیما" بحث خواهیم کرد.

ارزیابی نقادانه یک مطالعه مداخله ای

به منظور نشان دادن اصول ارزیابی نقادانه یک مطالعه کارآزمایی بالینی، با سئوال بالینی زیر شروع می کنیم:

"در مسافران پروازهای طولانی مدت، آیا پوشیدن جوراب های کشی فشاری در مقایسه با نپوشیدن جوراب، از ترومبوز وریدی عمقی پیشگیری می کند؟"

قبلاً یاد گرفتیم که برای پاسخ به یک سئوال بالینی خود، ابتدا باید اجزای آن سئوال، یعنی اجزای پیکو (PICO) را مشخص کنیم. سپس با استفاده از اجزای پیکو یک راهبرد جستجو تهیه کنیم.

اجزای پیکوی سئوال بالینی فوق عبارت اند از:

• جمعیت/مشکل: مسافران پرواز های طولانی

• مداخله: پوشیدن جوراب های کشی فشاری

• مقایسه: عدم استفاده از جوراب های کشی

• پیامد: ترومبوز وریدی عمقی بدون علامت

برای شروع ارزیابی نقادانه ابتدا باید مطمئن شویم که آیا مقاله منتخب ارزش صرف وقت برای ارزیابی نقادانه را دارد؟

سوگیری (Bias)

متاسفانه سوگیری در اَشکال و اندازه های مختلف اتفاق می افتد. مثل سوگیری در روش انتخاب افراد برای مطالعه، سوگیری در درمان افراد و سوگیری در روش سنجش پیامد ها.

بهترین راه برای از بین بردن سوگیری استفاده از نوعی از طراحیِ مطالعه است که در آن افراد مختلف درگیرِ مطالعه، هر چه بیشتر نسبت به نوع مداخله، فرایند انتخاب افراد مطالعه، اختصاص افراد به گروه های مطالعه و سنجش پیامدها، بی اطلاع باشند.

برای مشخص کردن احتمال فقدان سوگیری و عوامل مغشوش کننده در یک مطالعه، لازم است مشخص کنید مراحل مختلف آن مطالعه چقدر منصفانه انجام گرفته اند، با این توضیح که مراحل یک مطالعه نیز از الگوی پیکو تبعیت می کند.

به عبارت دیگر:

• افراد مطالعه چقدر منصفانه انتخاب شده اند؟

• افرد چقدر منصفانه به گروه ها اختصاص یافته اند؟

• گروه ها در طول مطالعه چقدر منصفانه درمان و پیگیری شده اند؟

• پیامدها چقدر منصفانه اندازه گیری شده اند؟

مطالعات مروری منظم نیز همچون مطالعات اولیه در معرض انواع سوگیری ها قرار دارند. مثل سوگیری در انتخاب مقالات منفرد (Selection bias) یا انتخاب مقالات چاپ شده در مجلات خاص (Publication bias)، سوگیری در رابطه با اهمیتی که محقق به مقاله می دهد و سوگیری در روش تلخیص و ارائه نتایج.

یک مطالعه مروری خوب اساساً از سه گام عملکرد مبتنی بر شواهد تبعیت می کند.

برای ارزیابی نقادانه یک مقاله مروری منظم:

• یک سئوال قابل پاسخ دادن تنظیم کنید

• بهترین شواهد را پیدا کنید

• شواهد را نقادانه ارزیابی کنید

چون پایگاه های اطلاعاتی، همه مطالعات را شامل نمی شوند و نیز تعدادی از مقالات را نمی توان با استفاده از کلید واژه های مورد استفاده پیدا کرد، لازم است مجلات مرتبط، خلاصه مقالات کنفرانس ها و رفرانس های مقالات پیدا شده به صورت دستی جستجو شوند. به طور ایده آل، جستجو باید مقالات انگلیسی زبان و غیر انگلیسی زبان را شامل شود.

آیا نتایج مطالعه واقعی و مرتبط هستند؟

اگر نتایج مطالعه ای نشان دهد که مداخله مؤثر بوده است، باید بررسی کنید که آیا تأثیر آن واقعی بوده است یا در نتیجه دخالت شانس به وجود آمده است. ما پیامدهای مطالعه را بر اساس نمونه هایی از جمعیت هدف تخمین می زنیم، لذا باید مطمئن شویم که تخمین ما منعکس کننده وضعیت واقعی پیامدها در

جمعیت مطالعه می باشد. بدین منظور از روش های آماری استفاده می کنیم.

دو روش آماری برای ارزیابی دخالت شانس در یافته های مطالعه وجود دارد:

• مقدار پی (p value)

• فاصله اطمینان (Confidence Interval)

مقدار پی (p value)

در مطالعات مختلف زمانی که پژوهشگران دو روش درمانی را مورد مقایسه قرار می‌دهند این پرسش مطرح می‌شود که چقدر احتمال دارد نتایج ناشی از شانس باشد.

به منظور پاسخ به این سؤال میزان p value کمتر از 0.05 در نظر گرفته می‌شود. در صورتی که نتیجه به دست آمده با احتمالی بیش از این مقدار تکرار شود و p value مطالعه بیش از 0.05 باشد نمی توان بیان کرد که دو روش درمانی مقایسه شده دارای تفاوت آماری معنادار هستند.

بنابراین مقدار P، احتمال تصادفی بودن نتایج را نشان می دهد. هرچه مقدار P کوچکتر باشد احتمال تصادفی بودن نتایج کمتر است. زمانی که مقدار P کم است گفته می شود که تفاوت بین گروه ها به لحاظ آماری حائز اهمیت یا معنادار است. البته باید توجه کرد که ممکن است تفاوت ها ناشی از سوگیری (Bias) باشند. به همین دلیل لازم است قبل از مراجعه به مقدار P، مقاله مورد نظر را نقادانه ارزیابی کرد.

فاصله اطمینان (Confidence Interval)

در بررسی فرضیه های مطرح شده در یک مطالعه از شاخصی تحت عنوان p value استفاده می شود. این شاخص دارای محدودیت هایی است. در مثال زیر از این محدودیتها آگاه می شویم:
برای حل کردن مشکلاتی نظیر مشکل مطالعه مطرح شده از روشی استفاده می شود که در آن سؤال نمی شود که آیا p value به دست آمده اختلاف آماری معنی داری دارد یا نه بلکه این روش در پاسخ به دو سؤال زیر مطرح می شود:

1-شاخصی که به نحو بهتری قادر خواهد بود تفاوت میان دو گروه را نشان دهد چیست؟

2-محدوده واقعی تفاوت میان دو گروه چگونه است؟

برای یافتن پاسخ این سؤالات از شاخص فاصله اطمینان (Confidence Interval or CI) استفاده می شود. هر چقدر تعداد نمونه هایی که به دست می‌آوریم کمتر باشد این بازه وسیعتر بوده و به همان میزان نیز احتمال رسیدن به واقعیت کمتر است. در واقع وقتی حجم نمونه به میزان زیادی بالا می رود ما با اطمینان بیشتری قادر خواهیم بود بیان کنیم که عددی که به دست آورده ایم به واقعیت نزدیک است و CI نیز بازه محدودتری دارد.

فاصله اطمینان در مقایسه با مقدار پی، اطلاعات بیشتری ارائه می دهد. فاصله اطمینان طیفی از مقادیر را ارائه می دهد که احتمالاً مقدار واقعی را شامل می شود.

از سوی دیگر به منظور دست یافتن به فاصله اطمینان در مرحله اول باید مشخص کنیم که منظور ما به عنوان محقق از فاصله اطمینان چیست؟ یعنی در واقع چه حدی از فاصله اطمینان برای ما قابل قبول است. برای این منظور فاصلهCI در نظر گرفته شده در اکثر مطالعات برابر با 99% و یا 95% و یا 90% می باشد که به این معنی است که در صورتی که مطالعه مورد نظر 100 بار تکرار شود در 99 یا 95 یا 90 بار آن همین محدوده به دست خواهد آمد. هر چه عدد مربوط به CI از 100 فاصله می گیرد میزان دقت آن کاهش می یابد. به این معنی که احتمال اینکه شاخصی که با 99% CI بیان شده به واقعیت نزدیک باشد بیشتر از شاخصی است که با 95% CI بیان می شود.
هر یافته ای که حدود اطمینان باریکتری (narrow) داشته باشد و عدد مربوط به CI آن بزرگتر باشد به واقعیت نزدیکتر است و می توان بر اساس آن تصمیم گرفت.

اهمیت ارزیابی نقادانه خوب

یک ارزیابی نقادانه خوب دو نتیجه مشخص دارد:

• حداقل کیفیت لازم برای گنجاندن یک مطالعه منفرد در یک مطالعه مروری منظم را بیان می کند.

• تصویر روشنی از کیفیت و محدودیت های مقالات گنجانده شده ارائه می دهد.

4- کاربرد شواهد

وقتی متقاعد شدید که برای پاسخ دادن به یک سئوال بالینی، بهترین شواهد را یافته اید، گام بعدی استفاده از شواهد می باشد. در استفاده از شواهد علمی، تجربه و تخصص افراد بالینی همراه با ارزش ها و ترجیحات بیمار باید جدی گرفته شوند. تخصص بالینی و ترجیحات بیمار به قدری مهم هستند که در تعریف عملکرد مبتنی بر شواهد منعکس شده اند.

بنابراین، عملکرد مبتنی بر شواهد عبارت است از "کاربرد بهترین شواهد علمی و تخصص بالینی همراه با ارزشها و ترجیحات بیمار برای هدایت تصمیم گیری های بالینی."

برای کاربرد شواهد باید به سئوال اصلی زیر پاسخ دهیم:

"آیا نتایج مطالعه کارآزمایی بالینی برای بیمار من کاربرد دارند؟"

برای پاسخ به این سئوال اصلی، باید به چهار سئوال زیر پاسخ دهیم:

1- اثر درمان چقدر است و آیا به لحاظ بالینی حائز اهیمت است؟

2- برآورد اثر درمان چقدر دقیق است؟

3- آیا تعداد حذف شدگان از مطالعه بیش از حد زیاد بوده است؟

4- اثر درمان مطالعه، چه نتایجی برای بیمار من دارد؟

همه اقدامات بالا برای این است که به عنوان یک متخصص مشخص کنیم آیا می توانیم نتایج مطالعه مورد نظر را برای بیمار خود کاربردی کنیم. حتی اگر جواب مثبت باشد نیز نمی توانیم بلافاصله درمان آزمون شده در مطالعه را برای بیمار خود تجویز کنیم، چون یک گام مهم دیگر باقی مانده است که نقش تعیین کننده دارد و آن ارزشها و ترجیحات بیمار است.

بعد از آن که منافع و مضار درمان های مختلف را برای بیمار توضیح دادید درک دیدگاه های بیمار درباره درمان های مختلف و مد نظر قرار دادن آنها حائز اهیمت است. پیامد هایی که برای شما مهم هستند ممکن است برای بیمار شما مهم نباشند، بخصوص آن جا که کیفیت زندگی مطرح است. دادن اطلاعات کافی درباره درمان های جایگزین و درک دیدگاه بیمار در رابطه با هر یک، برای رسیدن به درک و تصمیم مشترک ضروری است. اگر تصمیم مشترک بر این شد که درمان تجویز شود، مجاز خواهیم بود که درمان را تجویز کنیم.

5- ارزیابی عملکرد

ارزیابی عملکرد پس از به کارگیری شواهد و نتایج حاصله از آن صورت می گیرد و همچنین ممکن است هر جزء از چرخه فرآیند عملکرد مبتنی بر شواهد را مجددا مورد ارزیابی و نظارت قرار دهیم تا میزان کارایی و اثربخشی آنها مورد بررسی قرار گیرد. در ارزیابی عملکرد، مسایل و مشکلات را در صورت وجود پیدا کرده و در جهت برطرف کردن آنها اقدام می نماییم. به هنگام ارزیابی عملکرد می توان به روش هایی که منجر به بهبود کیفیت و کارایی می گردند نیز اندیشید.

بنابراین مراحل عملکرد مبتنی بر شواهد، یک جریان مستمر و پیوسته ای است که می تواند باعث افزایش کارایی و کیفیت شواهد گردد.

ارائه کننده: فیزیوتراپیست ابراهیم برزکار

*استفاده از مطالب فقط درصورت ذکر منبع وبلاگ یا لینک آن مجاز است.

منابع (References)

  • اطهر امید، پیمان ادیبی، لیلا بذرافکن، زهرا جوهری، مهسا شکور، طاهره چنگیز. آموزش پزشکی مبتنی بر بهترین شواهد: مفهوم و مراحل. مجله ایرانی آموزش در علوم پزشکی / تیر 1391
  • ربابه زروج حسینی. آموزش پزشکی مبتنی بر شواهد دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی شاهرود. معاونت آموزشی. مطالعات و توسعه آموزش علوم پزشکی
  • دکتر ابوالفتح لامعی. طب مبتنی بر شواهد: کتاب کار شرکت کنندگان در کارگاه. دبیرخانه شورای آموزش پزشکی عمومی. وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی. خرداد ۱۳۹۰
  • دکتر بهزاد حجاری زاده. آشنایی با مقالات مروری و مرور نظام مند. دانشگاه علوم پزشکی کرمان
  • اثربخشی بالینی. تیم مدرسان حاکمیت بالینی. دفتر مدیریت بیمارستانی و تعالی خدمات بالینی. وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی

http://www.apta.org/EvidenceResearch

http://databases-portal.mihanblog.com

http://emri.tums.ac.ir/pages/mainPage.asp?I=S1M7P1C1711

https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pubmed/25458142

http://medicine.kaums.ac.ir

http://epid91tums.blogfa.com

http://clib.iums.ac.ir

http://lib2mag.ir

http://medmags.com

http://www.physiospot.com

https://en.wikipedia.org

http://schusterlib.onenet.net

https://www.slideshare.net

http://www.physio-pedia.com

https://www.healthcatalyst.com/5-reasons-practice-evidence-based-medicine-is-hot-topic

http://guides.mclibrary.duke.edu/c.php?g=158201&p=1036021

مطالب مرتبط

مقالات فیزیوتراپی

معرفی کتاب من

گایدلاین های عمل بالینی (Clinical practice guidelines)

طبقه بندی مطالب بر اساس ناحیه بدن

مقالات ستون فقرات

مقالات شانه

مقالات آرنج

مقالات مچ و انگشتان دست

مقالات لگن، مفصل هیپ و ناحیه ران

مقالات زانو

مقالات مچ پا و پا

مقالات سیستم عصبی (cns & pns)

ویدیوهای آموزشی

حاکمیت بالینی و اهداف آن

 

حاکمیت بالینی 

Clinical Governance

 
حاکمیت بالینی به انگلیسی (Clinical governance)، اصطلاحی است که برای توصیف نوعی رویکرد طبقه بندی شده و  برنامه ریزی شده (سیستماتیک)، به منظور حفظ کیفیت مراقبت از بیماران و بهبود این کیفیت در نظام سلامت، مورد استفاده قرار می‌گیرد. 

واژه حاکمیت بالینی در نظام سلامت به دنبال فاجعه بچه های بریستول در 1995 مصطلح شد که در آن متخصص بیهوشی دکتر استفان بولسین میزان بالای مرگ کودکان در جراحی قلب در بیمارستان سلطنتی بریستول را فاش ساخت.

 
این پدیده، از آن پس به طور بنیادین در نظام خدمات بهداشت ملی (بیمه خدمات درمانی) انگلستان مورد توجه دقیق قرار گرفت و مسائل مربوط به آن موشکافی شد، به طوری که تعریفی رسمی از آن به شرح ذیل، مورد پذیرش گسترده واقع شد:
حاکمیت بالینی عبارت از چارچوبی است که در محدودهٔ آن، سازمان‌های ارائه دهندهٔ خدمات درمانی موظف به  پاسخگویی به طور مستمر و بهبود و ارتقاء کیفیت خدمات خود هستند و لازم است ضمن حفظ استانداردهای بالای مراقبت از بیماران، به ایجاد محیطی بپردازند که در آن، مراقبت‌های بالینی در برترین شکل خود به شکوفایی خواهد رسید.
در کشورهای مختلف روش ها و ابزارهای متنوعی جهت ارتقاء کیفیت مراقبت های سلامت تا به امروز بکار گرفته شده اند. از میان این روش ها، حاکمیت بالینی برای نخستین بار در NHS(سیستم طب ملی) انگلیس به عنوان استراتژی ارائه شده از سوی دولت و به منظور ارتقاء کیفیت مراقبت های بالینی در سال 1998 مطرح شد. 
 
حاکمیت بالینی چارچوبی است که در آن سازمان های ارایه دهنده خدمات بالینی، در قبال بهبود دایمی کیفیت پاسخگو بوده و با ایجاد محیطی که در آن تعالی خدمات بالینی شکوفا می شود به صیانت از استانداردهای عالی خدمت می پردازد. حاکمیت بالینی به طور همزمان توجهش را روی مسئولیت پذیری جهت حفظ سطح مراقبت های کنونی و نیز ارتقاء وضعیت کیفی مراقبت های آتی مبذول می دارد. همچنین مفهومی است که می کوشد روشها و ابزارهای گذشته در سنجش و ارتقاء کیفیت مراقبت ها ادغام و یکپارچه شوند. در واقع استراتژی واحد و جامعی که بهبود مستمر کیفیت را در نظام NHS انگلیس به عنوان یک مدل سیستماتیک مطرح ساخته است، حاکمیت بالینی است.
مطرح شدن مفهوم حاکمیت بالینی در سال 1998 سبب شد تا کیفیت در کانون اصلاحات NHS قرار گیرد. این مفهوم قصد دارد تا تمامی فعالیت هایی را که در مسیر مراقبت های بالینی انجام می شوند را ادغام نموده و آنها را در قالب یک استراتژی واحد درآورد.
حاکمیت بالینی شامل مفاهیمی چون: بهبود کیفیت اطلاعات، ارتقاء مشارکت و همکاری بیماران، بهبود کار گروهی و  اجرایی نمودن پزشکی مبتنی بر شواهد است و  همانند چتری است که همه چیز هایی که به حفظ و ارتقای استاندارد های مراقبت از بیمار کمک می کند را پوشش می دهد. این امر در برگیرنده تمامی فعالیت های ارتقاء کیفی است که کادر بالینی آنها را روزانه در انجام مراقبت های درمانی لحاظ می دارند. همچنین حاکمیت بالینی چارچوبی فراهم می کند که در قالب آن، فعالیت های بهبود کیفیت بصورتی هماهنگ و یکپارچه جای می گیرند.
آنچه اهمیت آن روشن است لزوم بهبود کارایی، اثربخشی و ایمنی بیمار است. بدین منظور مسئولیت پذیری مراکز ارائه خدمات سلامت می بایست افزایش یابد تا از ناهمسانی خدمات ارائه شده به بیماران کاسته شود. هم چنین خطاهای پزشکی به عنوان یک اصل مهم در امر حاکمیت بالینی مورد توجه قرار گرفته تا بدین طریق مراقبتهای نامناسب، ضعیف و غیر اثربخش از بین بروند. از طرفی سازمان های مراقبت سلامت از پیچیدگی زیادی برخوردار بوده و ساختار، فرایندها و مدیریت آنها برای ارتقاء مراقبت های بالینی اهمیت زیادی دارد. حاکمیت خدمات بالینی این پیچیدگی ها را تشخیص داده و می کوشد تا برخی از این مسائل و مشکلات را از طریق ایجاد راهکاری ادغام یافته و جامع و حرکت مستمر به سمت بهبود کیفیت مرتفع سازد.
 
 حاکمیت خدمات بالینی چیست؟
در تعریف حاکمیت خدمات بالینی دیدگاهی ادغام یافته از مراقبت های بالینی و نیز غیربالینی مطرح است که کیفیتی جامع را در بر می گیرد. چنین ادغامی به یکپارچگی سازمانی، هماهنگی، همکاری و ارتباطات میان واحدها در سازمان می انجامد و با مراقبت های با کیفیت بالا مرتبط می شود. حاکمیت خدمات بالینی ادغام تمام فعالیت هایی است که مراقبت از بیمار را در یک استراتژی واحد تلفیق می کند. این استراتژی شامل ارتقاء کیفیت اطلاعات، بهبود همکاری، بهبود روحیه کار تیمی و مشارکت، کاهش دامنه تغییرات و بی ثباتی های عملکردی و پیاده سازی طبابت مبتنی بر شواهد است.
 
حاکمیت خدمات بالینی می کوشد عملکرد تمامی سازمان های مراقبت سلامت را به سوی بهترین استانداردهای قابل قبول سوق دهد به این امید که ناهمگونی های موجود در کیفیت مراقبت های ارائه شده به بیماران را کاهش دهد. 
حاکمیت خدمات بالینی نیازمند استقرار فرهنگی است که متخصصان حوزه سلامت را ترغیب کند تا بطور مستمر از خود بپرسند که آیا عملکردی مناسب دارند و نیز اینکه چگونه می توانند عملکرد خود را بهبود بخشند.
 
هدف از استقرار حاکمیت خدمات بالینی چیست؟
هدف حاکمیت بالینی تعیین استانداردهای روشن و کاربردی، نظارت بر نحوه عملکرد سازمان های ارائه دهنده خدمات بالینی و انتشار نتایج حاصل از انجام ارزیابی های دوره ای است. حاکمیت بالینی هر اقدامی که برای حداکثر نمودن کیفیت لازم باشد را به انجام می رساند و در ارتباط با یافتن روشهایی است که از آن طریق بتوان اثربخشی بالینی را توسعه داده و فرهنگی مناسب به منظور حمایت از آن ایجاد کرد.   
هدف اصلی حاکمیت خدمات بالینی، ارتقاء مستمر کیفیت خدمات است و چارچوبی را فراهم می نماید که در قالب آن سازمان های ارائه دهنده خدمات سلامت می توانند به سمت رشد، توسعه و تضمین کیفیت خدمات بالینی برای بیماران حرکت کنند.
 
این چارچوب در ارتباط با حوزه های کلیدی که در ذیل به آن اشاره شده مطرح است:
• اطمینان از اینکه موضوع کیفیت مراقبت های سلامت، با استفاده از بالاترین استانداردهای مراقبتی ممکن در قلب این خدمات جای دارد
• کمک به جلوگیری از بروز اشتباه در مسیر ارائه خدمات
• استفاده بهینه از منابع محدود
• افزایش اعتماد عمومی به خدمات بیمارستانی 
• تحقق مسئولیت های سازمانهای مراقبت سلامت که توسط دولت برنامه ریزی شده است
• تدوین برنامه ای جامع در خصوص اجرایی نمودن فعالیت های مرتبط با ارتقاء کیفیت
• تدوین دستورالعمل هایی برای تمامی متخصصان سلامت جهت شناسایی عملکردهای ضعیف و اصلاح آن
• انجام ممیزی های بالینی
• مدیریت خطرات بالینی
• جمع آوری و انتشار اطلاعات مرتبط با اثربخشی فعالیت های بالینی
• انجام بررسی های عملکردی از جمله موضوعات مرتبط با کیفیت
• آموزش و توسعه مستمر حرفه ای
• مدیریت شکایات و یادگیری از نقاط منفی آنها
• استفاده از اطلاعات بالینی بدست آمده از بیماران
 
به منظور پیاده سازی حاکمیت خدمات بالینی اصول و قواعدی مطرح است که بر پایه برنامه های بهبود کیفیت قرار دارند. برخی از این اصول را می توان به شرح ذیل بیان داشت:
• تاکید حاکمیت خدمات بالینی بر ارتقاء کیفیت مراقبت های بالینی ارائه شده به بیماران
• اشاعه حاکمیت خدمات بالینی به تمامی مراقبت های ارائه شده به بیماران
• وجود مشارکتی واقعی میان گروه های حرفه ای، کارکنان، مدیران و نیز میان بیماران و کارکنان بالینی
• وجود رویه مبتنی بر بهبود کیفیت در مراقبت های بهداشتی درمانی و نیز فرهنگی که موفقیت های حاصله را ارج نهاده و از شکست ها درس بگیرد
• آشنایی تمامی کارکنان مراقبت بهداشتی با مفهوم حاکمیت خدمات بالینی و درک ارتباط آن با شغل خود
• ایجاد تغییراتی در فرهنگ سازمانی، شیوه فعالیت، تفکر و رفتار به نحوی که مسئولیت پذیری افراد، تیم های کاری و سازمان ها را در قبال کیفیت افزایش دهد
• وجود خطوط روشن وظایف و مسئولیت پذیری در راستای فراهم نمودن کیفیت جامع مراقبت های بالینی
• وجود برنامه های آموزشی جهت ارتقاء کیفیت خدمات ارائه شده به بیماران
• وجود سیاست های روشن با هدف مدیریت خطر
• وجود فرایندهای واضح و تعریف شده برای تمامی گروه های حرفه ای به منظور تشخیص و اصلاح عملکردهای ضعیف  
 
مزایای کلیدی حاکمیت خدمات بالینی اثربخش چیست؟ 
• ایجاد محیطی باز و مشارکتی که در آن آموزش، تحقیق و انجام فعالیت های موثر و مفید ارج نهاده می شود
• ایجاد تعهد به کیفیت از سوی متخصصان حرفه ای و مدیران
• اعمال رهبری قوی از راس سازمان
• استفاده مناسب از اطلاعات برای برنامه ریزی و پایش ارایه خدمات بالینی 
• اهمیت یافتن موضوعات مرتبط با کیفیت و لزوم توجه و تاکید بر آن ها
• ایجاد فرهنگ ارزش نهادن بر کار و فعالیت در قالب کار تیمی (Team Working)
 
حاکمیت خدمات بالینی نیازمند فرهنگی است که در آن سازمان ها و اعضای تیم های بالینی:
• موضوعات کیفیتی را بعنوان هسته و پایه ای کلیدی در کار خود قلمداد می کنند
• با یکدیگر مشارکت می کنند تا عملکرد را ارتقا بخشند
• مایل و قادرند تا مشکلاتشان را حل و فصل نمایند
• توسعه فردی و آموزش را ارج می نهند
• برای کار خود ارزش قایل هستند
• اهمیت تجارب بالینی بدست آمده از بیماران را تشخیص داده و به دنبال این هستند که بازخورد بیماران را بدست آورند
• چگونگی ارتقای کیفیت مراقبت های بالینی را بررسی می کنند
• بطور فعال استانداردهای مراقبت را به اجرا در می آورند
به عبارت دیگر حاکمیت خدمات بالینی بکارگیری سازوکارهای حاکمیتی برای انجام کار درست، در زمان مناسب، به شیوه ای صحیح، در مکانی مناسب برای بیماران واجد شرایط در راستای کسب حداکثر نتایج بالینی مورد نظر است.
 
محورهای کلیدی حاکمیت خدمات بالینی چیست؟
 
مدل ها و الگوهای مختلفی جهت تعریف و  توضیح حاکمیت بالینی می توان یافت که یکی از الگوهایی که در سیستم طب ملی انگلستان به کار گرفته شده است مدل 7 محوری یا 7 ستونی است که با توجه به جامعیت آن از طرف وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی ایران به عنوان مدل پیشنهادی معرفی شده است:
1. مدیریت خطر (Risk Management)
2. استفاده از اطلاعات (Use Of Information)
3. اثر بخشی بالینی (Clinical Effectiveness)
4. تعامل با بیمار و جامعه (Patient And Public Involvement)
5. ممیزی بالینی (Clinical Audit)
6. مدیریت کارکنان (Staff Management)
7. آموزش و مهارت آموزی (Education And Training)
منبع:http://esfahannursing.persianblog.ir

پزشکی مبتنی بر شواهد (EBM) چیست؟

 

پزشکی مبتنی بر شواهد: تعریف و اصول

(Evidence based medicine (EBM

بیش از 2000 سال است که دو واقعیت مبنای امر طبابت را تشکیل داده اند: "primum non nocere" (اولا ضرری نرسانم) و سپس "succurrere" (آنچه نیکوست انجام دهم) (سوگند نامه بقراط). در طول تاریخ همواره پزشکان و آموزش دهندگان دانش پزشکی در راه رسیدن به این اهداف، به دنبال راههایی برای هرچه بهتر عملی کردن این آموزه ها بوده اند و مقوله ای که امروزه به عنوان حاکمیت بالینی (Clinical Governance) از آن نام برده می شود در پاسخ به این نیاز برای اعتلا و ارتقا بوجود آمده است. و اما آن چیست که بتوان نیکویی (goodness) و یا ضرر (harm) را بر اساس آن تشخیص داد و اعمال را با آن محک زد؟ جوابی که امروزه به این سئوال داده می شود این است: بهترین شواهد روز؛ و پزشکی مبتنی بر شواهد (Evidence-Based Medicine) دانشی است که امروزه بر مبنای این نظر ایجاد شده و راهبرد اصلي رويكرد به بيشتر عناصر حاكميت باليني را تشكيل مي دهد.

پزشکی مبتنی بر شواهد همراه با ساير عناصر حاکمیت بالینی نقش مهمي در انتقال دادن اساس تصميم گيري هاي سياستگذاران سلامت از جنبه هاي اقتصادي مداخلات به جنبه كيفيت و ارتقاي مداوم كيفيت (Continuous Quality Management) خدمات بهداشتي درماني ايفا مي كند.

طبق تعریف، پزشکی مبتنی بر شواهد عبارتست ازاستفاده درست، صريح و مدبرانه از بهترين شواهد موجود در تصميم گيري درباره مراقبت از هر بيمار و اين به معني تلفيق تجارب باليني فردی با بهترين شواهد باليني در دسترس و بدست آمده از پژوهشهای نظام مند است (Sackett, et al. 1996).

بر این اساس پزشکی مبتني بر شواهد علم دستیابی به اطلاعات مرتبط، بررسی روایی اطلاعات و به کار گیری اطلاعات مرتبط و روا در تصمیم گیری های بالینی است. در این علم بهترین شواهد موجود در کنار تجربیات پزشک و تمایلات و ارزش های منحصر به فرد بیمار منجر به تصمیم گیری بالینی می شود. در این میان مطلوبیت پیامدهای بالینی از دیدگاه بیمار و هزینه های مستقیم و غیر مستقیم بیماری و مداخلات تشخیصی و درمانی به بهترین نحو با یکدیگر تلفیق می شوند.

پنج گام پزشکی مبتنی بر شواهد به این ترتیب، اولین بار در سال 1992 معرفی شدند:

1. برگردان عدم قطعیت به قالب یک سئوال پاسخ پذیر (asking)

2. بازیابی نظام مند بهترین شواهد موجود (acquiring)

3. ارزیابی نقادانه شواهد از نظر روایی، ارتباط بالینی و کاربردی بودن (appraising)

4. بکاربری نتایج در طبابت (applying

5. ارزیابی عملکرد (assessing).

 

در یک مثال این مراحل را به صورت زیر تصور کنید:

1. طراحی سئوال ساختار مند (PICO)

یک سئوال ساختارمند از چهار قسمت تشکیل می شود:

1) بیمار (Patient)

2) مداخله (Intervention)

3) مقایسه (Comparison)

4) پیامد (Outcome)

مثال: در یک بیمار مسن مبتلا به استئوآرتریت علامتدار مفاصل زانو مصرف موضعی ضد التهاب در مقایسه با ایبوبروفن خوراکی تا چه حد در بهبود علایم مفصلی موثر است؟

P: بیمار مسن مبتلا به آرتروز

I: ضد التهاب موضعی

C: ایبوبروفن خوراکی

O: بهبود درد مفاصل

 

2. جستجوی بهترین شواهد

- وقتی با یک سئوال بالینی مواجه شدیم که از بهترین پاسخ برای آن سئوال مطمئن نیستیم باید عادت جستجو کردن برای یافتن بهترین پاسخ ممکن را در خود ایجاد کنیم.

- بهترین شواهد را در کتابهای تکست نمی توان یافت، باید با منابع پزشکی مبتنی بر شواهد آشنا شویم.

- کلیدواژه های جستجو را با توجه به PICO انتخاب کنید و استراتژی جستجو را طراحی کنید.

در مثال فوق کلید واژه ها به این صورت می تواند باشد:

(("Osteoarthritis, Knee"[Mesh]) AND "Administration, Topical"[Mesh]) AND "Ibuprofen"[Mesh]

جستجوی این کلید واژه ها در PubMed پنج مقاله به دست می دهد که یکی از آنها دقیقا  مرتبط با سئوال ماست:

Tiso RL, Tong-Ngork S, Fredlund KL. Oral versus topical Ibuprofen for chronic knee pain: a prospective randomized pilot study. Pain Physician. 2010;13(5):457-67

 

3. ارزیابی نقادانه

روند آزمودن نظام مند شواهد پژوهشی به منظور ارزیابی اعتبار، نتایج و ارتباط آنهاست، قبل از اینکه در تصمیم گیری بالینی به کار گرفته شوند.

امروزه روش مورد استفاده در ارزیابی نقادانه مطالعات چک لیستهای از پیش طراحی شده ایست که بر اساس نوع مطالعه متفاوت است. در مثال بالا، مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی است که در ارزیابی آن باید به این موارد توجه کنیم:

- پایایی؛ مثلا نحوه تخصیص نمونه ها در گروهها، معیارهای ورود و خروج، ...

- روایی؛ پیگیری به اندازه کافی انجام شده؟ نتیجه ارائه شده با یافته ها همخوانی دارد؟ ...

- میزان تاثیر؛ باید بین تاثیر آماری و بالینی افتراق دهیم.

- کاربردی بودن؛ آیا موارد ارائه شده در نتیجه گیری و توصیه های این مطالعه در محل طبابت ما در دسترس،امکانپذیر، مقرون به صرفه و مقبول است؟

 

4. بکاربری بهترین شواهد

در این مرحله باید بهترین شواهد با تجربیات بالینی پزشک و خواسته ها و ارزشهای بیمار ترکیب شده و سپس مورد استفاده قرار بگیرد.

 

5. ارزیابی عملکرد

پس از هر چرخه EBM باید کارایی خود را بررسی کرده، مشکلات را پیدا کنیم و برای برطرف کردن آنها تلاش کنیم.

تصمیم گیری بالینی (clinical decision making) -که بیشتر در طی گام چهارم پزشکی مبتنی بر شواهد اتفاق می افتد-  نتیجه نهایی روندیست که استدلال بالینی، حل مسئله و آگاهی از بیمار و زمینه های نظام مراقبت سلامت را در بر می گیرد. این روند همواره همراه با عدم قطعیت (uncertainty) است و معمولا هیچ پاسخ درستی وجود ندارد. پزشکی مبتنی بر شواهد می تواند بخشی از این عدم قطعیت را در روند تصمیم گیری با استفاده از دانش صریح (explicit knowledge) قابل دستیابی از پژوهشها و تلفیق آن با دانش ضمنیِ(tacit knowledge) تجارب بالینی برطرف نماید.

آگاهی از این مهارتها و به کار بردن آنها به آموزندگان و حرفه گران نظام سلامت کمک می کند تا به تعدادی از اهداف آموزشی اشاره شده در لیست هرد (
Hurd 1998) دست یابند؛ یعنی توانایی افتراق:

- شواهد از تبلیغات

- احتمالات از قطعیت

- داده ها از اخبار

- باورهای منطقی از خرافات 

- دانش از آداب و رسوم

با دستیابی به این دانش و مهارتها افتراق پزشکی مبتنی بر شواهد از سایر انواع طبابت نیز ممکن خواهد شد. هفت نوع دیگر طبابت در برابر طبابت مبتنی بر شواهد توسط ایزاکس و فیتزجرالد (Isaacs and  Fitzgerald, 1999) معرفی شده که در جایی که طبابت مبتنی بر شواهد به عنوان روش مقبول و متدوال مورد استفاده و توصیه نباشد متاسفانه در عالم واقعیت مکررا خواسته یا ناخواسته توسط تیم پزشکی استفاده می شود:

- پزشکی مبتنی بر مراتب (Eminence Based Medicine)

- پزشکی مبتنی بر شدت (Vehemence Based Medicine)

- پزشکی مبتنی بر فصاحت (Eloquence Based Medicine)

- پزشکی مبتنی بر مشیت (Providence Based Medicine)

- پزشکی مبتنی بر ترس (Diffidence Based Medicine)

- پزشکی مبتنی بر دعوی (Litigation Based Medicine)

پزشکی مبتنی بر اطمینان (Confidence Based Medicine)

 

امروزه پزشکی مبتنی بر شواهد در برنامه آموزشی رشته های مختلف علوم پزشکی در سرتاسر جهان از جمله در کشورمان ایران مورد تاکید قرار گرفته (توانمنديهاي مورد انتظار از پزشكان عمومي 1387) ، در طرحهای درسی رشته های مختلف گنجانده شده و در سیاستگذاریهاری نظام سلامت بکار گرفته می شود. پزشکی مبتنی بر شواهد با ارایه عملی ترین روش مدیریت دانش پزشکی (medical knowledge management) مبنایی برای آموزش خود محور(self-directed learning) و مادام العمر (lifelong learning) فراهم می کند و با در نظر گرفتن تعریف ارایه شده از آن می توان دریافت که تنها راهکار طبابت به واقع بیمار- محور(patient-oriented medical practice)، طبابت مبتنی بر شواهد است.


منابع

1.  Dawes, M, et al. "Sicily statement on evidence-based practice." BMC Medical Education 5, no. (2005).

2. Hurd, PDH. "Scientific Literacy: New Minds for a Changing World." Science Education, no. 82 (1998): 407-416.

3. Isaacs, D, and D Fitzgerald. "Seven alternatives to evidence based medicine." BMJ319 (1999): 16188.

4. North, Michael. "The Hippocratic Oath". 6 24, 2010. http://www.nlm.nih.gov/hmd/greek/greek_oath.html (accessed 4 11, 2011).

5. Sackett, DL, WMC Rosenberg, JAM Gray, RB Haynes, and WS Richardson. "Evidence based medicine: what it is and what it isn't." BMJ 312 , no. 7023 (1996):71-72.

6. "توانمنديهاي مورد انتظار از پزشكان عمومي." دبیرخانه شورای آموزش پزشکی عمومی.1387. http://scume.behdasht.gov.ir/uploads/172_275_Tavanmandi.pdf (accessed1390).

منبع: http://www.ebmblog.blogfa.com/

معرفی کتاب من

لیست وبلاگ های رسمی من

ویدیوها در آپارات

گایدلاین های بالینی

 

گایدلاین های بالینی

 راهنماهای بالینی

 

گايدلاين هاي باليني مجموعه اي نظام مند از آخرين و معتبرترين شواهد علمي هستند كه شيوه هاي برخورد باليني با يك بيمار را بطور طبقه بندي شده با در نظر گرفتن اولويت ها،‌ اثربخشي و هزينه اثربخشي بيان مي كنند. در كشورهاي در حال توسعه هميشه اين بحث مطرح مي شود كه تعداد شواهد معتبر بومي محدود است و اگر قرار است از شواهد كشورهاي توسعه يافته استفاده شود،‌ چه لزومي براي دوباره كاري وجود دارد؟

در پاسخ به اين سئوال موضوع بومي سازي گايدها مطرح شده است. بومي سازي گايد لاين به مفهوم نگاه نظام مند به گايد لاين هاي موجود در جهت يافتن مرتبط ترين آنها با شرايط بيماران ما و تلفيق آن با ملزومات فرهنگي و ‌منطقه اي جمعيت هدف ونيز امكانات نظام سلامت مي باشد.

 

گاید لاین های بالینی مبتنی بر شواهد

یک سناریو :

   فرض کنید که شما می خواهید که یک خانم 62 ساله دیابتیک با عفونتهای مکرر ادراری را تحت درمان مناسب قرار دهید. شیوه های مختلف درمانی ممکن است مدنظر باشد، مثلاً شما می توانید با همان روش سنتی صرفاً با توجه به نتیجه کشت ادراری هربار به درمان عفونت بپردازید و یا اینکه علاقمند اجرای درمانی مبتنی بر شواهد باشید یعنی سئوال طراحی کنید، جستجو کنید، نقادی کنید و در نهایت پاسخ سئوال خود را در یک مقاله پیدا کنید. اما قبل از اینکه به فکر اجرای نتیجه حاصله باشید باید موقعیت بیمار خود را در نظر بگیرید «خانم 62 ساله دیابتیک، عفونت مکرر» شما بایستی به عوامل زمینه ای دیگر از جمله سن بیمار، طول مدت ابتلا به دیابت، احتمال ایجاد مثانه نوروژنیک در زمینه دیابت،عامل میکروبی و ... نیز دقت کنید به عبارت دیگر نتیجه حاصل از تحقیقات را با شرایط بیمار خود انطباق دهید تا در مورد عملیاتی بودن آن تصمیم بگیرد. از سوی دیگر بایستی تعادل مناسبی در میزان سود و یا زیان ایجاد شود. و هرگز فقط یک تحقیق نمی تواند منبع تصمیم گیری درست باشد و معمولاً مجموعه ای از مطالعات خوب طراحی شده بایستی مورد استفاده قرار گیرند.

با توجه به داستان فوق، دولتها، انجمن ها و یا تشکل های علمی به این فکر افتادند که با طراحی گاید لاین ها و یا همان راهنمای های بالینی آخرین و معتبرترین شواهد علمی را با شرایط و فرهنگ منطقه ای تلفیق نمایند و یک بیانیه منطبق با خواسته های بیمار، پزشکان، کارکنان سلامت و جامعه برای هر سئوال بالینی طراحی کنید.

برای نگارش یک گاید لاین بایستی یک مسیر نسبتاً طولانی یا یک کار تیمی خیلی دقیق و مناسب بعمل آید.

 

آیا لازم است که هر کشور یا جامعه گاید لاین بالینی اختصاصی خود را داشته باشد؟

طبیعتاً پاسخ مثبت است. اما بحث اینجاست که چقدر ممکن است شواهد حاصل از جستجوی پایگاههای اطلاعاتی بین المللی در جوامع مختلف متفاوت باشد. و آیا هر جامعه ای شواهد کافی منطقه ای دارد؟

آنچه مسلم است ذکر این نکته می باشد که میزان شواهد معتبر در جوامع توسعه یافته بیشتر از کشورهای در حال توسعه است. لذا بنظر نمی رسد که نیازی به دوباره کاری و طی این مسیر طولانی در هر کشوری وجود داشته باشد، البته بجز در موارد خاص و اپیدمی های منطقه ای. اما نباید فرهنگ ها، باورها، شرایط آب و هوایی منطقه، خواست بیماران و طبیعت بیماری را در جوامع مختلف نادیده گرفت. لذا در این شرایط به جای نگارش گایدلاین می توان از روشهای بومی سازی گایدلاین استفاده کرد.

جهت کسب اطلاعات بیشتر درباره مراحل گایدلاین نویسی و بومی سازی آن به کتاب اثربخشی بالینی مراجعه فرمائید.

منبع:http://ircebm.tbzmed.ac.ir

لیست وبلاگ های رسمی من

ویدیوها در آپارات