شناخت علم از شبه علم
دکتر مهدی زارع در گفتگو با شرق
در فرهنگ روزمره و گفتار و باورهای عامیانه مردم با طرز فکرها و ادعاها و دعویهایی مواجه میشویم که علمی نیستند، ولی ظاهر علمی دارند و از بیان و کلام ظاهرا علمی برای اثبات ادعاهای غیرعلمی استفاده میکنند. در واقع در هر جامعهای زمینههایی برای خرافات و شبهعلم وجود دارد و البته همیشه گروهی هستند تا به موارد مرموز و پیچیده و نامفهوم با دید «نکنه اتفاق بدی بیفته؟! »، «نکنه کاسهای زیر نیمکاسه باشه؟! » و با این استدلال که «تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها» نگاه میکنند و به دلایل روانی مختلف، به آنها اهمیت میدهند. اما آنچه مسلم است این است که شبهعلم معمولا بیشترین آسیب را به علم و توسعه و ترویج آن میزند؛ چرا که ظاهر علمی دارد، ولی به ترویج خرافات و موهومات در قالب و ظاهر علم کمک میکند. در همین زمینه گفتوگویی را با دکتر «مهدی زارع» انجام دادهایم که از نظرتان میگذرد.
شبهعلم چیست و از چه زمانی گسترش یافت؟
در فرهنگ روزمره و گفتار و باورهای عامیانه مردم با طرز فکرها و ادعاها و دعویهایی مواجه میشویم که علمی نیستند، ولی ظاهر علمی دارند و از بیان و کلام ظاهرا علمی برای اثبات ادعاهای غیرعلمی استفاده میکنند. به این نوع ادعاها و طرز فکرها شبهعلم میگویند؛ به تمام مطالبی که با ظاهر علمی و بر پایه بیانی سطحی از علم یا بر پایه خرافات یا برقراری روابط علت و معلولی بین اتفاقات تصادفی و بیربط در جهان یا توهم و خیال و احساس خودبزرگبینی یا قهرمانپروری بر پایه موهومات بیان میشود، شبهعلم اطلاق میشود. مطالب شبهعلمی غیر قابل تبیین و غیر قابل رد کردن هستند و با روش علمی نیز قابل توضیح نیستند. شبهعلم معمولا بیشترین آسیب را به علم و توسعه و ترویج آن میزند؛ چرا که ظاهر علمی دارد، ولی به ترویج خرافات و موهومات در قالب و ظاهر علم کمک میکند. بسیاری از دانشگران حوزه تاریخ و فلسفه علم، مصداقهایی از جمله طالعبینی، ستارهبینی، کفبینی، هومیوپاتی و طب سوزنی و انواع پیشگوییها را از جمله موارد مرتبط با شبهعلم میدانند. تقریبا از زمانی که تاریخ مکتوب بشر وجود داشته، فرهنگ عامه تقریبا تمام جوامع آمیخته با باورهای شبهعلمی بوده است. توسعه این باورها در زمانه مدرن همزمان با گسترش علم، از طریق رسانههای مدرن تسهیل شده است.
با توجه به گفتههای شما مبنی بر اینکه شبهعلم، چهرهای همانند علم دارد و در ظاهر شبیه علم استدلال میکند، چگونه میتوانیم این دو را از هم تشخیص دهیم؟
علم عبارت است از مجموعه دانایی و جستوجو برای تبیین و فهم جهان طبیعی و فرآیندهای فیزیکی. از دانش علمی میتوان برای پیشبینی استفاده کرد. دانشمندان از فرآیندی به نام روش علمی استفاده میکنند تا دانش علمی تولید کنند. علم براساس قوانین طبیعی هدایت میشود و با رجوع به قوانین طبیعی قابل تبیین است. علم در جهان تجربه قابل آزمون و قابل ابطال است. شبهعلم قابل تبیین و قابل ابطال نیست، براساس باوری غیر قابل آزمون و سنجش شکل میگیرد و معمولا برپایه تصمیمی از پیش بنا و باور شده است. علم آن چیزی است که به عنوان قانونمندیهای طبیعت و زندگی از طریق فنون آزمایشی جدید، از طریق روش علمی و به صورت پویا به دستآید. علم به پیشبینی آینده بر اساس قانونمندیهای جهانشمول و قابل آزمون میپردازد. این قانونمندیها را میتوان در هر عرصه تخصصی مطرح کرد. این پیشبینیها در جهان واقعی قابل پیگیری است. قانونهای علمی با قوانین ریاضی قابل بیان بوده و کوتاه و منسجم است. امکان کشف و ابطال هر گزاره علمی وجود دارد و سازوکاری قابل توضیح برای قانونهای علمی براساس نیروهای شناختهشده وجود دارد. نوشتهها و گزارههای علمی در صورت ابطال با گزاره جدید جایگزین میشود.
شبهعلم در زمینههای بسیاری رایج است، اما در زمینه نجوم از همه بیشتر است. چرا در زمینه نجوم شبهعلم زیادی داریم؟
شبهعلم در تمامی زمینههای دانایی حضور دارد. ولی البته نجوم و کیهانشناسی از اولین جنبههایی بوده است که بشر در طبیعت به جستوجو و مکاشفه در آن پرداخته است. اینکه کواکب به طور مستقیم قابل دسترس نبودهاند هم دلیلی بر توجه بیشتر و رازآلود بشر به آن و تلاش برای پیشگویی وقایع زمینی از این پهنه کشفناشدنی (بهویژه برای انسان غیرمدرن و تا قبل از کشف تلسکوپ و پیش از دستیابی انسان به فضا) بوده است.
بسیاری شایع شدن خبرهای غیرواقعی (مثل پایان جهان، سه روز تاریکی، پپسی روی ماه و...) را به دلیل سواد کم مردم و کمکاری رسانهها میدانند. برای مقابله با اين مساله چه کارهایی میتوان انجام داد؟
پایین بودن سطح سواد عمومی (یعنی آن چیزی که در هر زمان به عنوان حداقلهای سطح سواد عمومی تعریف میشود)، نبود برنامه آموزش علمی همگانی موفق، عدم دقت در برنامه آموزش علمی در مدارس و ژورنالیسم علمی بیدقت و مغلوط همه از عواملی هستند که به ترویج شبهعلم میانجامد. دعویهای شبهعلم معمولا قابل آزمون نیست و براساس گفتههای پیران قوم در آن حوزه منتقل میشود. این نوع گفتهها قبلا در هیچ نشریه علمی معتبر منتشر نشده است و صرفا بر مبنای آنچه پیشکسوتان ممکن است گفته باشند (و ممکن هم هست که تعابیری را بیان کرده باشند که اطرافیان به آن پروبال شبهعلمی داده باشند) به شیوهای ذکر میشود که به صورت غیرقابل اجتناب باید آن را پذیرفت، این موضوع هم به نظریههای خاص بینالمللی بنیانساز و مهم و هم به موضوعات علمی-تخیلی مربوط است. برای مقابله میتوان حداقل با پذیرش امکان صحت ادعاهای شبهعلمی آغاز کرد. ابتدا باید پیشفرض قابل امتحانی را بر اساس ادعای شبهعلمی ایجاد کنیم. در موضوع شبهعلمی مطروحه یک متغیر وابسته و یک متغیر مستقل تعیین کنیم. چند متغیر کنترلی مستدل تشخیص دهیم. یک آزمایش مستدل برای آزمودن پیشفرض شبهعلمی طراحی کنیم. آزمایش میتواند شامل یک آزمون و یک گروه کنترلی باشد. به این ترتیب شبهعلم را در هر مورد به آزمون بکشیم.
عدهای میگویند چون سطح علمی در ایران ضعیف است، شایعههای علمی بسیار زود پخش میشود. اما برخی دیگر نیز میگویند در کشورهای پیشرفته اروپایی و آمریکایی هم همین شایعات وجود دارد. شما که در کشورهای دیگری هم بودهاید، از این لحاظ وضعیت ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟
بعضی آمارها از رشد باور مردم به شبهعلم در کشورهای مختلف دنیا (از ایالات متحده آمریکا گرفته تا اروپا، ایران و هند) اشاره دارد. هنوز آمار و مستندات مستقلی موجود نیست تا بر پایه آن بتوانیم درصد باور یا توجه به شبهعلم را در آمریکا، اروپا و خاورمیانه (به طور خاص ایران) با هم مقایسه کنیم. ولی شواهد نشان میدهد که حتی در کشورهای پیشرفته در اتحادیه اروپا و آمریکای شمالی نیز بساط فالبینی و رمالی و کفبینی همچنان گسترده است. از برخورد مردم با مسایل مختلف زندگی نیز میتوان از میزان توجه یا باورهای شبهعلمی آنها تخمینی اولیه زد. از این دیدگاه مردمان در تمامی کشورهای جهان از پیشرفته تا توسعهنیافته با باورهای شبهعلمی درگیرند. البته توجه شود که یک مساله مهم در توسعه شبهعلم اختلالات روانی نیز هست. در سال ۲۰۰۱ سازمان جهانی بهداشت آماری منتشر کرد که حکایت از وجود ۴۵۰ میلیون انسان با اختلالات مختلف روانی در آن سال (حدود یکدهم جمعیت جهان در ابتدای سده بیست و یکم) داشت. بررسی دیگری در سال ۲۰۰۵ نشان داد که در کشورهای اتحادیه اروپا 27 درصد مردم در طی زندگی خود با نوعی از اختلال روانی مواجه بودهاند. از میان اختلالات روانی، اضطراب (ترس و نگرانی از آینده) شایعترین اختلال در میان تمام ملل بوده و هست. دلیل (یا بهانه) برای دامن زدن به این اضطراب هم البته رخداد سوانح مختلف طبیعی و انسانی در گذشته در جاهای مختلف و تاریخهای مختلف گذشته زمین بوده است. یکی از واکنشهای انسان آسیبدیده (به ویژه در کودکی) این بوده که دنبال دلیل آن در تمام عمر بگردد و البته همیشه زمینههایی برای دامن زدن به شک و البته اضطراب که بسیاری از وقتها ژنتیکی هم به نسلهای بعد به ارث میرسد، وجود داشته و خواهد داشت. حال وقتی سوانح مختلفی در مواقعی از سال دیده شود و در یک باور غیرعلمی و به دلیل محاسبه تقویمی مایاها روزی را در سال ۲۰۱۲ پایان جهان بدانند، زمینهای برای دامن زدن به زمینه اختلالات ذکر شده حداقل برای درصدی از مردم وجود دارد. البته طبیعی هم هست که گروهی از این مشکل عمده بشری به دنبال بازاریابی برای خودشان بوده باشند. و البته برای گروهی که شک و سوءظن هم داشته باشند، با ارایه تمام دلایل علمی هم باز بیشتر شک میکنند که حتما نکته پنهان و رازآلودی هست که اینقدر دارند دلیل میآورند و با این باورها مخالفت میکنند!
برخی معتقدند در این بین آموزش و پرورش و دانشگاهها بیش از همه مقصرند چون روش علمی را به دانشآموز و دانشجو یاد نمیدهند. ذهن دانشآموزان سرشار از محفوظات است، اما خودشان بلد نیستند نگاه انتقادی به موضوعات داشته باشند. آیا این انتقاد وارد است و برای مقابله با این مشکل چه میتوان کرد؟
تا زمانی که شناخت و نگاه علمی نزد مردم به عنوان یک محور اصلی شناخت پدیدههای زندگی و طبیعت عمده و محور نشود، همیشه با اختلالات شبهعلمی و ضد علمی مواجه خواهیم بود. نگاه علمی به پدیدهها هم با اهمیت یافتن عدد، درصد، نسبت و احتمال و روش علمی در آموزش عمومی در هر جامعهای معنی مییابد و از این مسیر است که کار علم که به بیانی کشف حقیقت برپایه واقعیت و به روش علمی است و به بیانی دیگر پیشبینی است برای مردم باورپذیر میشود. کشف حقیقت هنگامی ممکن است که انسانها بتوانند شناخت را با واقعیت تطابق دهند. همچنین لازم است بتوانند در موضوعات، نبودن تضاد را تشخیص دهند. تا روزی که قشر وسیعی از مردم ایده خاصی در مورد عددها و مفهوم درصد و نسبتها نداشته باشند، نمیتوان به ادعاهایی ضدعلمی نظیر پایان جهان هم پاسخ داد. این مساله همچنان تا زمانی وجود خواهد داشت که بیشتر مردم که حاصل نظام آموزش عمومی در دنیا هستند، نتوانند مفاهیم عددها و درصدها و احتمال را درک کنند، یا امور متضاد را تشخیص ندهند و قادر به انطباق شناخت با واقعیتها نباشند.
منبع:http://sharghdaily.irمقالات حرکت شناسی (کینزیولوژی)
مقالات سیستم عضلانی-اسکلتی، بیماری ها و اختلالات مربوطه
مقالات شکستگی استخوانها و جراحی های ارتوپدی
مقالات روماتولوژی (شامل اصطلاحات،اختلالات و بیماریهای روماتیسمی و روماتیسم خارج مفصلی)
مقاله های دستگاه عصبی مرکزی و محیطی (cns & pns)
مقالات سیستم عصبی، بیماریها و اختلالات مربوطه
مقالات سیستم تنفسی، بیماریها و اختلالات مربوطه
مقاله های سیستم حسی، درد و موضوعات آن
مقالات سیستم عروقی، بیماریها و اختلالات مربوطه
مروری بر آناتومی سیستم عصبی، عضلانی و اسکلتی ازطریق تصاویر
اخبار کنگره ها و سمینارهای فیزیوتراپی
مهمترین اخبار دکترای حرفه ای فیزیوتراپی
مقالات ورزش و تغذیه (شامل موضوعات تحرک و فعالیت بدنی،تغذیه صحیح،چاقی،اضافه وزن،کنترل وزن و غیروه)
مقالات قلب و عروق (شامل مفاهیم، اختلالات و مقاله های آموزشی)
طبقه بندی مطالب بر اساس ناحیه بدن