سیستم لیمبیک (Limbic system)
1- لوب ليمبيك
2- جيروس دنتيت
3- هسته آميگدال
4- منطقه سپتال
نواحى مربوطه از ديانسفالون به قرار زيرند:
1- هسته قدامى تالاموس
2- هيپوتالاموس (به ويژه جسم ماميلارى)
3- اپى تالاموس
4- هسته هابنولار
لوب ليمبيك خود شامل سه قسمت است:
1- جيروس سينگوليت
2- هيپوكامپ
3- جيروس پاراهيپوكامپ
شکل زیر:

لوب ليمبيك در سال 1878 توسط بروكا به نام «لوب بزرگ ليمبيك» ناميده شد. از آنجا كه سيستم ليمبيك ارتباطات نزديكى با هيپوتالاموس دارد، گاه به آن «مغز احشايى» گفته مىشود. به حلقه ساختمانهاى ارتباطى مدار Papez گفته مىشود.
از نظر عملكرد، سيستم ليمبيك و هيپوتالاموس در بروز پاسخهاى هيجانى و رفتارهاى مؤثر و مفيد با يكديگر همكارى دارند. Moore از جمله متخصصينى است كه بر روى عملكرد اين سيستم كار كرده است. او علاوه بر اينكه بر نقش بسيار مهم اين سيستم و عملكرد آن در تكنيكهاى درمانى مورد استفاده در توانبخشى تأكيد كرده است، خاطر نشان مىسازد كه اين سيستم علاوه بر اينكه مسئول تنظيم رفتارهاى تغذيهاى، تناسلى و حافظه كوتاهمدت است به علت موقعيت و ساختارهايى كه دارد وظيفه بسيار مهم يكپارچگى حسى، ثبت اطلاعات قديمى حسى- حركتى، احشايى، همراه با ثبت اطلاعات شناختى جديدتر و عاليتر براى كاركرد سيستم به عهده دارد. در حيوانات پستتر اين سيستم با عملكرد بويايى نيز در ارتباط است. بر اساس نظر Moore اين سيستم در انسان از نظر عملكردى همان قسمتى است كه انسان را وادار به بقا مىسازد. او براى نشان دادن عملكرد اين سيستم از كلمه MOVE استفاده كرده است. در اين كلمه حرف M معادل Memory يا حافظه است. اگر چه حافظه احتمالاً مربوط به قسمتهاى مختلفى از سيستم عصبى مركزى است، اما قسمتهايى از سيستم ليمبيك مانند هيپوكامپ و اجسام پستانى (ماميلارى) هيپوتالاموس به نظر مىرسد كه نقش بسيار مهمى را در حلقه هر دو حافظه كوتاهمدت و درازمدت ايفا مىنمايد. حرف O معادل Olfaction و در كلمه فوق براى نشان دادن بويايى است. اگر چه انسان بر خلاف حيوانات پستتر براى بقا كمتر به اين حس وابسته است اما اين حس هنوز بر حس چشايى و يادآورى خاطرات و تجارب گذشته، اعمال احشايى و پاسخهاى هيجانى در انسان مؤثر است. حرف V معادلVicera و در كلمه فوق براى نشان دادن عملكرد احشايى وابسته به رفتار در ارتباط با پاسخهاى هيجانى، حسى، حركتى و شناختى به كار برده شده است و به اين معنى است كه از طريق پاسخهاى فوق سيستم ليمبيك به حفظ تعادل هموستاتيك كمك مىنمايد. هيجانات شديد يا استرسهاى فيزيكى باعث به هم خوردن اين تعادل و هوشيار كردن سيستم سمپاتيك براى پاسخ تهاجم يا گريز مىشود. ادامه اين وضعيت ممكن است باعث اختلال كامل در تعادل سيستم عصبى و نهايتا فقدان يكپارچگى در رفتار فرد شود. و در نهايت حرف E براى نشان دادن Emotion يا هيجان فرد است.
هيپوتالاموس و ساير تشكيلات سيستم ليمبيك به ويژه با ماهيت هيجانى احساسهاى حسى يعنى با اين موضوع كه احساسها خوشايند يا ناراحت كننده هستند، سر و كار دارند. اين جنبههاى هيجانى يا عاطفى پاداش و تنبيه يا رضايت و تنفر نيز ناميده مىشوند. پاداش و تنبيه در اعمال ارادى ما نقش اساسى دارند. تجربيات انجام شده بر روى حيوانات نشان دادهاند كه يك تجربه حسى كه متضمن پاداش يا تنبيهى نباشد، به خاطر سپرده نمىشود. ثبت تغييرات الكتريكى نشان داده است كه محركهاى حسى تازه و بديع هميشه قشر مغز را تحريك مىكنند، اما تكرار محرك به دفعات زياد در صورتى كه موجب بروز احساس، پاداش يا تنبيه نشود منجر به خاموشى تقريبا كامل جواب قشر مغز مىگردد. به عبارت ديگر، حيوان نسبت به محرك حسى عادت مىكند و از آن به بعد اين محرك را ناديده مىگيرد. اين پديده را «عادتسازى» مىنامند. به اين ترتيب، تحريكاتى كه متضمن پاداش يا تنبيه باشند يك خاطره قوى در حافظه بر جاى مىنهند در حالى كه محركهاى حسى بىتفاوت منجر به پيدايش عادت مىشوند. بنابراين آشكار است كه مراكز پاداش و تنبيه سيستم ليمبيك نقش مهمى در انتخاب اطلاعاتى دارند كه ما فرا مىگيريم و از آن طريق در يادگيرى، حافظه عادت و يا تقويت نوعى خاص از رفتار ارادى مؤثر مىباشند.
از آنجا كه سيستم ليمبيك بسيار پيچيده است و از فيبرهاى ارتباطى زيادى درست شده كه علاوه بر ارتباط داخلى با نواحى مجاور و از جمله سيستم رتيكولار (R.F) نيز مرتبط هستند، هر تحريكى در اين سيستم باعث ايجاد يك اثر طولانى و پايدار مىشود. بسيارى از اين راههاى عصبى ماهيتا هم مدارى،و هم، متقابل هستند. بنابراين، هر گونه تحريك به يك منطقه باعث اثر بر روى ساير نواحى است كه خود باعث فيدبك مستقيم يا غيرمستقيم به محل شروع تحريك است. با توجه به اينكه، يكى از عملكردهاى سيستم عصبى ليمبيك، هيجانات فردى است و همچنين گستردگى ارتباطات عصبى كه بين اين سيستم و ساير قسمتهاى عصبى وجود دارد، نمىتوان نقش يادگيرى هيجانى را كه اثر تقويتكننده قوى دارد، در درمان در نظر نگرفت.
اغلب افراد سالم تجربه تكرار يك خاطره يا يك آهنگ را در ذهن داشتهاند. اين مسأله را در بيماران مبتلا به اختلالات عروقى مغز عليرغم فقدان يا اشكال در عملكردهاى عالى به خصوص در مورد مراكز تكلمى نيز مىبينيم كه بيمار توانايى زبان هيجانى خود را حفظ كرده است (آواز خواندن، گريه كردن و خنديدن). بنابراين درمانگران به هنگام درمان از طريق اثرگذارى بر روى سيستم ليمبيك، ساير قسمتهاى سيستم عصبى را نيز تحت تأثير قرار مىدهند.
منبع:
از کتاب ساختار و عملکرد سیستم عصبی-عضلانی به ترجمه و تدوین نویسنده وبلاگ(فیزیوتراپیست ابراهیم برزکار).چاپ فجر.بهار ۱۳۸۵(چاپ اول)
منابع:
-نراقى، محمد على؛ حاجى حسينى، داود ترجمه نوروآناتومى W.C. Wongck. انتشارات جعفرى
-جامعى، بهنام (زير نظر دكتر حسن عشايرى) كاربرد نوروفيزيولوژى در توانبخشى. انتشارات دانشگاه علوم پزشكى ايران.
-شادان، فرخ ترجمه فيزيولوژى پزشكى پرفسور آرتورگايتون. جلد دوم، انتشارات شركت سهامى چهر.
منبع شکل:
طبقه بندی مطالب وبلاگ فیزیوتراپی
اخبار کنگره ها و سمینارهای فیزیوتراپی
مهمترین اخبار دکترای حرفه ای فیزیوتراپی
مقالات حرکت شناسی (کینزیولوژی)
مقالات سیستم عضلانی-اسکلتی، بیماری ها و اختلالات مربوطه
مقالات شکستگی استخوانها و جراحی های ارتوپدی
مقاله های دستگاه عصبی مرکزی و محیطی (CNS & PNS)
مقالات سیستم عصبی، بیماریها و اختلالات مربوطه
مقالات سیستم تنفسی، بیماریها و اختلالات مربوطه
مقاله های سیستم حسی، درد و موضوعات آن
مقالات سیستم عروقی، بیماریها و اختلالات مربوطه
Iran